بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
اجمالا اینکه: کتاب دو جلدی «مجموعه مقالات همایش تبارشناسی شخصیت میرزاکوچک جنگلی» ذیل کنگرهی بینالمللی شهید میرزاکوچک جنگلی در سال 1401 به مناسبت یکصد و یکمین سالروز شهادت سردار جنگل توسط جمعی از پژوهشگران و نویسندگان به رشته تحریر درآمد.
این کتاب برای اساتید، پژوهشگران، محققان، دانشپژوهان و سایر علاقمندان به حوزه تاریخ ایران، به خصوص تاریخ معاصر، و به ویژه تاریخ نهضت جنگل در گیلان، کتابی ارزنده و قابل استفاده خواهد بود.
انتشارات بلور رشت این کتاب را در اسفندماه 1401 چاپ و منتشر کرده است.
در خصوص این کتاب، انشاءالله بیشتر خواهم نوشت.
┈•••✾•🍃🌸🍃•✾•••┈
بسم الله الرحمن الرحیم
✍️ یکی از کتب مهم تاریخ معاصر و در حوزه نهضت جنگل، کتاب«خاطرات سعداله خان دوریش، رئیس مجاهدین نظامی جمعیت جنگل»هست.
سعداله خان درویش، در بهار 1268 شمسی در قریهای به نام کدیو که یکی از ییلاقات کجور مازندران است، به دنیا آمد.
سعدالهخان درویش کجوری نامی آشنا در نهضت جنگل به رهبری شهید میرزا کوچکخان جنگلی میباشد و نام او با نام میرزا در بسیاری از حوادث نهضت جنگل گره خورده است.
میتوان گفت که وی محرم اسرار میرزا بود. چهار سال از عمر خود را بهعنوان ریاست مجاهدین جنگل در گوراب زرمیخ گذراند. همچنین نماینده میرزا و نهضت جنگل در فتح مازندران، نماینده میرزا در مذاکره با دولتهای وثوقالدوله، سیدضیاء و رضاخان و دهها ماموریت سیاسی نظامی دیگر بود.
وی عمر خود را صادقانه وقف نهضت جنگل کرده بود. رابطه سعدالهخان با میرزا رابطهای عاطفی، مرید و مرادی و فراتر از روابط اداری و سازمانی بود که این موضوع در بسیاری از نامهنگاریهایی و در احکام حکومتی، دیده میشود. این رابطه عاطفی، حتی پس از شهادت میرزا، تا پایان عمر طولانی نودوپنج ساله سعدالهخان درویش ادامه داشت.
حدود نیم قرن بعد از شهادت میرزا یعنی در سال 1348 ه.ش وی به خواهش فرزندش قلم به دست میگیرد و خاطرات آن سالهای پر حادثه را در سن هشتادو یک سالگی به رشته تحریر درمیآورد و بعد از دو سال آن را به اتمام میرساند.
وی خاطرات خود را از دوران کودکیاش زمانی که ناصرالدین شاه برای گذراندن یک تابستان به روستای کدیو سفر کرد، آغاز میکند. در ادامه فراز و نشیبهای زندگی وی و حوادث انقلاب جنگل به تصویر کشیده شده است.
کتاب با تصاویری از اسناد مربوط به انقلاب جنگل و عکسهایی از زندگی خصوصی نویسنده همراه است.
کتاب خاطرات سعدالهخان درویش به کوشش فرزندش، جهانگیر درویش و بوسیله بنیاد مطالعات تاریخ معاصر ایران در سال 1387 به چاپ رسیده است.
┈•••✾•💞🍃🌸🍃💞•✾•••┈
🔸 در صفحه 94 کتاب آمده است:
روزی که به اتفاق مرحوم میرزا به اشکلان رفتم، نامهای از قونسول انگلیس مقیم رشت رسید المدرسیه که ژنرال دنسترویل و کلنل استوکس میخواهند با شما ملاقات کنند، وقت و محل آن را تعیین فرمایند. مرحوم میرزا از ملاقات ایشان اکراه داشتند و نمیخواستند ملاقاتی حاصل شود. پس از تبادل افکار و با زحمت حاضر شدند این ملاقات به عمل آید. بالأخره آتشگاه که یک فرسخی شهر رشت بود، محل ملاقات تعیین شد. مرحوم میرزا به اتفاق مرحوم مظفرزاده و اینجانب برای ملاقات رفتیم.
حضرات حاضر بودند. قبلاً از شهر لوازم پذیرایی و آشپز برای تهیه نهار آماده شده بود.
در اول برخورد با مرحوم میرزا، ژنرال دنسترویل به محض اینکه قیافه مرحوم میرزا را دید، فوقالعاده از قیافه او تمجید و او را به حضرت عیسی علیهالسلام تشبیه کرد. حقیقتا با صفای باطنی و حقیقی که ذاتی مرحوم میرزا بود تشبیه او به حضرت عیسی علیهالسلام امری ساده بود.
🌿 به علاقمندان به تاریخ ایران، به ویژه به تاریخ نهضت جنگل مطالعه کتاب خاطرات «سعدالهخان درویش» را پیشنهاد میکنم .
قربان صحرائی چالهسرائی
قم مقدس دوازدهم دیماه 1401
—💠🍃🌺🍃💠—
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب «سه دقیقه در قیامت» را اگر نخواندی، آنقدر جذابیت دارد به اینکه همین که در دست گرفتی سعی میکنی تا نخوانی و تمامش نکنی بر زمین نگذاری و من چنین کردم.
موضوع کتاب «تجربه نزدیک به مرگ» یک رزمنده هست.
در معرفی این کتاب نوشتهاند: «کتاب سه دقیقه در قیامت عنوان کتابی از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی است که توسط نشر ابراهیم هادی در سال 1398 منتشر شده است. داستان این کتاب دربارهی خاطرات یکی از مدافعان حرم است که در طول عمل جراحی برای چند لحظهای از دنیا رفته و سپس با شوک قلبی احیا میگردد.
داستان سه دقیقه در قیامت بر محور دیدهها و شنیدههای او در این چند لحظهای است که به برزخ میرود. این کتاب حاصل چندین مصاحبه با شخصیت اصلی است.»
نیز در مقدمه کتاب سه دقیقه در قیامت آمده است:
«سال 1396 سفری به اصفهان داشتیم. آنجا از یک دوست عزیز که یکی از فرماندهان سپاه بود، شنیدم که ماجرای عجیبی برای همکارشان اتفاق افتاده. ایشان میگفت: همکار ما جانباز و از مدافعین حرم است.
او در جریان یک عمل جراحی، برای مدت 3 دقیقه از دنیا میرود و سپس با شک ایجاد شده در اتاق عمل، دوباره به زندگی بر میگردد. اما در همین زمان کوتاه، چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی خیلی سخت است!...»
پیشنهاد میکنم آنانیکه میخواهند بیشتر بدانند آنسوی مرگ چه خبر است، مطالعه کتاب «سه دقیقه در قیامت» خالی از لطف نیست.
قربان صحرائی چالهسرائی
قم هفتم خرداد 1401
—💠🍃🌺🍃💠—
بسم الله الرحمن الرحیم
🌺 نخل و نارنج
✍🏽 دوست دانشمندم جناب آقای دکتر اصغر نوروزی، کتابی از بنده خواستند تا برای مطالعه در اختیارشان بگذارم. کتاب «خون دلی که لعل شد» را که به ایشان دادم او هم «نخل و نارنج» را به بنده داد تا مطالعه کنم. با اکراه پذیرفتم زیرا گفتم بنده به «رمان» چندان علاقهای ندارم. اما توضیح داد «نخل و نارنج» رمان هست و نیست؛ بگیر و بخوان تا ببینی ...!
📖 کتاب نخل و نارنج را مطالعه کردم. از قلم شیوای دکتر یامینپور در معرفی شیخ اعظم، انصاری ره حظ بردم. آقای دکتر وحید یامینپور، داستان زندگی شیخ مرتضی انصاری ره را در قالب رمان آمیخته به حقایق تاریخی دوران ناصرالدین شاه قاجار، با قلمی شیوا و رسای ادبی نگاشته است که در نوع خود بسیار جالب و جذاب هست.
🌸 نویسنده سیر داستان زندگی شیخ انصاری و زمانهی اجتماعی و سیاسی آن عصر را طوری قلم زده است که خواننده میتواند خود را با داستان همراه کند و در متن آن حضور داشته باشد و تمام لحظات را حس کند. زیرا این کتاب از آن دست کتبی است که روح دارد و میتواند با روح خواننده عجین شود.
🌼 خواندن این کتاب به روح آدمی عطر «نخل و نارنج» میافشاند و به آن حس امید و حیات تؤام با تحمل و صبر و شکیبایی در سختی ها و مصائب میبخشد. حتی گاهی در فصلهایی از «نخل و نارنج» حس میشود که زمین با این فراخی، برای آدمی تنگ و تاریک است و باید تا اوج آسمان خدا؛ بلکه تا خود خدا پرواز کرد ...
😋 گاهی مطالعه یک کتاب حال آدم را خوب میکند ...
📖 در برشی از کتاب تخل و نارنج می خوانیم:
💦 رگبار باران پاییزی به در و دیوار میخورد. غرّش رعد صدای مهیبی داشت و وقتی با سپیدی برق میآمیخت، مهیبتر میشد. ابرها آنقدر پایین بودند که مرتضی فکر کرد اگر به پشت بام برود، میتواند دستش را در آنها فرو کند. پسرک بیاعتنا به اینکه سرتاپا خیس شده، در کوچه میدوید. به درِ خانه که رسید، با هر دو مشت به لنگههای چوبی در کوبید. ...
نیز در خصوص کتاب «نخل و نارنج» نوشتهاند:
«کتاب «نخل و نارنج» بر محور زندگی خاتم الفقهاء و المجتهدین جناب شیخ انصاری و عصر ایشان نگاشته شده است. نویسنده، در رمان به شخصیت کم نظیر و جذاب نویسنده رسائل و مکاتب و ابعاد پنهان و جذاب وی و از سوی دیگر به حواشی مهم آن دوران از جمله جنگهای ایران و روس، حضور انگلستان در ایران و دوران امپراتوری عثمانی پرداخته است. از نکات مهم در این رمان پرداختن به ابعاد شخصیت سیاسی و مبارزاتی جناب شیخ انصاری است که تاکنون مهجور مانده و در این قالب به خوبی تبیین شده است.
«نخل و نارنج» باب جدیدی از تبیین و تبلیغ سلوک عملی علمای اسلام برای نسل جوان را گشود و از ابتدای عرضه به خاطر کشش محتوایی داستان و قلم نوین نویسنده مورد اقبال نسل جدید قرار گرفت که استقبال جوانان از این کتاب در فضای مجازی موید آن است.»
🙏🏻 الهی که قلم آقای یامینپور مانا و وجودش سلامت باشد تا تواناتر از پیش بنگارد.
قربان صحرائی چالهسرائی
قم - 1401/02/29
┈•••✾•💞🍃🌸🍃💞•✾•••┈
🔹 من و «قصه های من و بابام»
✍️ اوایل دهه 1360 که روزگار خوش کودکی و دوران ابتدایی مدرسه را در دبستان 13 آبان روستای #چالهسرا در #شاندرمن گیلان میگذراندم، گاهی مجله #کیهان_بچهها را میتوانستم تهیه کنم. در این مجله که در آن روزگار به شکل هفتگی منتشر میشد، هر هفته قصهای کودکانه همراه با نقاشیهای کاریکاتوری با عنوان «قصههای من و بابام» چاپ و منتشر میشد و من از خواندن آن قصهها و نقاشیهای مربوط بسیار لذت میبردم و هنوز هم شیرینی حال و هوای آنروزگار در ذائقهی پستوی خاطراتم وجود دارد.
بعدها حدود سه دهه بعد وقتی کتاب «قصههای من و بابام» را در کتابفروشی دیدم آن را برای فرزندانم خریدم تا آنان نیز از خواندن قصههایش لذت ببرند.
با اینکه نزدیک به چهار دهه از روزگاری که اولین مرتبه این قصهها را در کیهان بچهها خواندم میگذرد ولی هم اکنون که داستانهایش را برای پسرم محمداحسان میخوانم؛ اگر بگویم همان لذت سابق را میبرم اغراق نکردهام.
این کتاب مصور «قصههای من و بابام» که اثری از «اریش اُزر» هنرمند و تصویرگر آلمانی است، ماجراهایی را بازگو میکند که در زندگی یک پدر و پسر خاص پیش میآید.
اریش ازر این قصههای دلنشین را برای پسرش کریستیان، نقاشی کرده است.
این مجموعه که در نسخهی اصلی فقط نقاشی است و نوشتهای به همراه ندارد، یکی از کتابهای برجسته و پرفروش کودکان در جهان به شمار میآید.
🔹🌺🔹
در توضیح پشت جلد کتاب آمده است:
«یکی بود، یکی نبود. یک پدر بود و یک پسر بود.
پدر نامش اریش اُزر بود و در سال 1903 در شهر پلاوئن در آلمان به دنیا آمد. در دانشکدهی هنر در شهر لایپزیگ هنر نقاشی را آموخت. بیستوهشت ساله بود که پسرش کریستیان، به دنیا آمد. آنها در دوران حکومت استبدادی #هیتلر زندگی میکردند.
پدر از راه نقاشیکردن با این حکومت ظالم مبارزه میکرد. اریش اُزر، برای پسرش هم قصههای دلنشین میگفت و آنها را نقاشی میکرد.
این قصهها، که فقط نقاشی است و نوشتهای به همراه ندارد، یکی از برجستهترین کتابهای کودکان جهان است. سه کتاب قصههای من و بابام برداشتی است از این قصههای تصویری که برای کودکان ایرانی بازپرداخت و نوشته شده است.»
مجموعه «قصههای من و بابام» سه کتاب «بابای خوب من»، «شوخیها و مهربانیها» و «لبخند ماه» را دربرمیگیرد.
📚 پیشنهادم به پدران و مادران تهیه این کتاب برای فرزندانشان است.
—💠🍃🌺🍃💠—
همچنین در معرفی کتاب و نویسندهاش اریش ازر نوشتهاند:
««قصه های من و بابام» یکی از محبوب ترین استریپ های کمیک است که تا به حال ترسیم شده است - قصیده ای پر سر و صدا و بی انتها برای لذت ها ، دام ها و پوچ های بی پایان یک زندگی خانوادگی.
«قصه های من و بابام» یک کلاسیک حیله گرانه، دلگرم کننده و مبتکرانه است. پدری خشن و دوست داشتنی ، با سیبیل های پر پشت همرا با پسر شیرین اما آشفته اش ماجراهای روزمره و خارق العاده ای را آغاز می کنند: عکسبرداری خانوادگی و تعطیلات تابستانی ، غرق شدن کشتی و جنگ با گانگسترها ، جشن کریسمس با حیوانات جنگلی و سفر به باغ وحش. شما با خواندن این داستان مهیج و بامزه هرگز نگاه خود را از کتاب برنخواهید داشت. هر غفلت کوچکی کافی است تا شما حادثه ای جذاب را از دست دهید. راجع به «اریش ازر» نویسنده کتاب باید گفت که وی در دهه 1920 به تحصیل هنر پرداخت و کار خود را به عنوان کاریکاتوریست و تصویرگر آغاز کرد. وی در سال 1927 به برلین نقل مکان کرد و همکاری با دوست خود، اریش کوستنر، نویسنده را آغاز کرد، از جمله ترسیم تصاویر برای اولین کتاب شعر کوستنر (که بعدا توسط نازیها سوزانده می شود). کاریکاتورهای اوزر از نازیهای عالیرتبه مانند گوبلز و هیتلر منجر به ممنوعیت انتشار وی پس از به قدرت رسیدن آنها شد. او که قادر به استفاده از نام خود نبود ، حروف اولیه خود، "E.O." را با "Plauen" ، شهری که در آن بزرگ شده بود جفت کرد و با استفاده از این نام مستعار Vater und Sohn را در سال 1934 ایجاد کرد. با وجود اینکه در سال 1940 به وی اجازه داده شد به کار عادی مجله بازگردد، چهار سال بعد توسط گشتاپو به دلیل تحقیر رژیم دستگیر شد. روز قبل از محاکمه، او در سلول خودکشی کرد.»
در مورد مترجم و قصهپرداز این مجموعه سه جلدی نیز نوشتهاند:
« مجموعه قصه های من و بابام در 3 جلد به نامهای بابای خوب من، شوخیها و مهربانیها و لبخند ماه در سال 1361 با داستانهایی که ایرج جهانشاهی بر اساس تصاویر اریش ازر نوشته بود در ایران منتشر شد و توانست جایزه شورای کتاب کودک را به دست آورد. ایرج جهانشاهی همچنین بخشی به این کتاب افزوده است و در آن اطلاعات سودمندی را درباره کتابهای تصویری و نقش آنها در سوادآموزی برای کودکان خردسال و نوآموز آورده است که میتواند برای پدر و مادر بسیار روشنگر باشد.
ایرج جهانشاهی نویسنده، مترجم، ویراستار و از پایهگذاران سادهنویسی برای کودکان و بنیانگذار و مدیرمسئول مجلههای کمکآموزشی پیک بود که در سال 1353 جایزه جهانی گسترش فرهنگی را دریافت کرد. او و تنی چند از همکارانش نخستین کتاب درسی اول دبستان را در سال 1346 نوشتند. افزون بر این ایرج جهانشاهی در زمینه آموزش بزرگسالان و انتشار کتابهای ویژه نوسوادان نیز خدمت شایانی به آموزشوپرورش ایران کرد. او از سال 1357 سرپرستی شورای ویراستاری فرهنگنامه کودکان و نوجوانان را در شورای کتاب کودک به عهده گرفت و از سال 1361 همکاری خود را بهعنوان مشاور در زمینه تألیف، ترجمه و ویرایش با بخش کودک و نوجوان انتشارات فاطمی (واژه) آغاز کرد و این همکاری تا آخرین روز حیاتش ادامه داشت.»
قربان صحرائی چالهسرائی
قم 1401/02/29
🍃🌷🍃
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب «تاریخ جنگل» نوشته صادق مهرنوش، که در حقیقت کتاب خاطرات نویسنده هست، حدود کمتر از هفتاد سال پیش در 5 مجلد توسط خود نویسنده چاپ شده است و هم اینک این کتاب تقریباً همهی آن 5 مجلد را در یک جلد و البته به کوشش و ویراستهی جدید توسط محمد کلهر به اهل کتاب و مطالعه و تاریخ تقدیم شده است.
موضوع کتاب «نهضت جنگل» و رهبر آن «میرزاکوچک خان جنگلی» است.
نویسنده دوره نهضت جنگل را درک کرده و حتی بعضا در متن آن حضور داشته است.
محتوای کتاب به نوعی تلفیقی از حقیقت و داستان هست، موارد متعددی از کتاب را میتوان مستند دانست و مواردی نیز دارای شک و ابهام هست. در مجموع از محتوای کتاب میتوان سیمای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی اول را برداشت نمود.
چاپ اول کتاب را که خواندم (مطالعه کردم) ملاحظه شد بعضاً در نگارش اسامی اماکن و اشخاص و ... کمی بیدقتی شده است و اینرا بنده که بومی محل موضوع کتاب هستم شاید بهتر متوجه بشوم تا خوانندهای که اهل جغرافیای محتوای کتاب نیست. مثلا هربار که از کبریت خان که از مجاهدین جنگل بود یادی شده، با نام «کربلایی ابراهیم برار» نام برده شده است در حالیکه نام صحیح وی به مقتضای شغلش «کربلایی ابراهیم بزاز کسمایی» بود. و از اینگونه اشتباهات، موارد متعددی دیده میشود.
همچین در معرفی کتاب «تاریخ جنگل صادق مهرنوش» نوشتهاند:
«کتاب حاضر، در دو بخش سامان یافته است. بخش نخست شامل سهم و نقش مهرنوش در تاریخنگاری جنبش جنگل است. در این بخش سعی شده تا ضمن بررسی چگونگی پیدایش تاریخنگاری جنبش جنگل، چرایی سهم و نقش اندک مهرنوش در تاریخنگاری مزبور موردبررسی و نقد قرار گیرد. از اینرو ابتدا بهنقد درونی راوی و سپس بهنقد درونی روایت مهرنوش پرداخته شد تا ضمن آشکار شدن هدف غایی از نقل روایت مهرنوش گفتمان اصلی موجود اما مستور در متن روایتش انکشاف یابد. بخش دوم که بر مجلدات پنجگانه تاریخ مهرنوش اشتمال دارد، به توضیحات انتقادی و ویرایش متن اختصاص یافته است.»
نیز در مورد کتاب و نویسندهاش نوشتهاند:
«شخصیت دیگری که در نهضت جنگل، حضوری فعالانه داشت، شادروان محمد “صادق مهرنوش “بود ..... وی در میان یاران نهضت جنگل با نام “صادق شعله” شناخته میشد و حسابدار میرزا کوچک و مأمور پرداخت حق العبور بود. مهرنوش را میتوان از اولین کسانی دانست که به چاپ خاطرات خود در زمینه وقایع نگاری جنگل همت گماشت؛ زیرا
مرحوم فخرایی در سال 1344 برای اولین بار کتاب سردار جنگل را تألیف کرد، ولی 10 سال قبل از این تاریخ، مهرنوش خاطرات خود را درکتابی تحت عنوان تاریخ جنگل در یک دوره 5 جلدی انتشار داده بود؛ یعنی در سال 1334 که 10 سال پیشتر از چاپ کتاب مرحوم فخرایی بود. البته مهرنوش سابقه فعالیت مطبوعاتی نیز داشت و سردبیر روزنامه سپیدرود بود و از سوی دیگر، پاورقی و ترجمههایی را نیز در نشریه فریاد لاهیجان انتشار میداد و همین پاورقی ها که دربردارندهی خاطرات او از دوران نهضت جنگل بود، در حد فاصل سال 1334 تا 1338 انتشار یافت. بسیاری از محققین اعتقاد دارند که این کتاب 5 جلدی میتواند از مهمترین منابع در خصوص نهضت جنگل باشد»...وی علاوه بر خدمت فرهنگی، نویسنده و نقاش نیز بود و تابلوهای بسیاری از خود بر جای گذاشت».
قربان صحرائی چالهسرائی
قم 1401/02/28
🍃🌷🍃
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب «فرمانده لالهها، روایت مستندی از زندگی سردار شهید پرویز محبی فرمانده سپاه ماسال و چوکا» کتابی است مستند در معرفی بنیانگذار و اولین فرمانده سپاه شهرستان ماسال و شاندرمن در غرب استان گیلان.
سردار شهید پرویز محبی، یکی از جوانان پرشور و غیور و انقلابی شهر ماسال گیلان بود که روح بزرگی داشت و در امور عامالمنفعه و اجتماعی و مردمی به شدت و با تمام توان حضوری گسترده و فعال داشت.
او در آستانه انقلاب اسلامی در دانشگاه علوم پزشکی شیراز دانشجو بود و در زمان شهادت ترمهای آخر را میگذراند. به همین خاطر به دکتر پرویز محبی نیز مشهور و معروف بود و هست.
کتاب فرمانده لالهها بر اساس گفتگو با دوستان و آشنایان و اقوام شهید تنظیم و تدوین شده است. آنان خاطراتی از شهید بیان میکنند که در کتاب به قلم ویژهای درج گردیده است. در کنار این خاطرات از دستنوشتههای شهید محبی نیز استفاده شده است.
بخشی از کتاب مربوط است به روزگاری که شهید محبی در شیراز دانشجو بوده و فعالیتهایی که در استان فارس انجام داده است.
بخش مهم کتاب به زندگی و زمانه شهید محبی طی دو دهه 40 و 50 شمسی و فعالیتهای وی در شهر ماسال و شاندرمن و حومه مربوط میشود.
باتوجه به اینکه شهید محبی همشهری من است از فضا و احساس و اسامی و دیگر عناصری که از شهر ماسال در این کتاب یاد میشود احساس خاصی به بنده (مخاطب) دست میدهد.
سردار شهید دکتر پرویز محبی، اولین شهید ترور در شهرستان ماسال و شاندرمن هست که در نوزدهم مهرماه 1360 توسط منافقین کوردل در شهر گنجه رودبار گیلان به شهادت رسید.
نیز او اولین شهیدی است که مقابل مسجد جامع ماسال و در پارک ملی این شهر به خاک آرمیده شد و بعد از دفن ایشان، جوار مزارش، مأوای دیگر شهدای شهر ماسال گردید. و بدین ترتیب این پارک به گلزار شهدای ماسال تبدیل و تغییر نام یافت.
صحرائی چالهسرائی قم 25 اردیبهشت 1401