شبی در میخانه ای کوچک و محلی، جاسوسی روس تبار داستان زندگی خودش رو روایت میکنه. داستان عاشقی، دلبستگی، خود کم بینی، سادگی و در مجموع رذایل و فضایل انسانی. روایت داستان خسته کننده نیست و فراز و فرود هایی داره و نویسنده سعی کرده با بیان جزئیات و احساسات مختلف جاسوس مذکور، داستان رو جذاب و گیرا کنه. به نظرم نویسنده به خوبی تونسته ذات آدم و احساسات مختلفش رو توصیف کنه. هر آدمی رفتار های خودش و اطرافیانش رو واکاوی میکنه و نسبت به همه اون ها عکس العمل نشون میده. اگرچه در مجموع کتابی نبود که داستان متفاوت یا قلم خیلی خاصی داشته باشه یا به عبارت دیگه کتابی نبود که مشتاق خوندنش باشم یا نتونم لحظه ای اون رو زمین بذارم. در نهایت هم اینکه هر انسانی سخت گیرترین قاضی خودش هست.
داوید 12 ساله پسرکی یهودی در دوران جنگ جهانی دوم است که زندگی روزمره خود را با زبانی کودکانه و بی آلایش توصیف می کند. اینکه اون دوران و اون وقایع رو از دریچه نگاه نوجوانی یهودی ببینیم واقعا با همه روایت هایی که تا به حال شنیدیم متفاوته. سختی ها و حوادثی که این پسر در اون سن تجربه میکنه گاها تحملش برای مردان بزرگسال هم سخت و طاقت فرسا هست. اضطراب، درماندگی و استیصال اون در موقعیت های مختلف و اینکه با وجود سن کم در مسائل مختلف خانواده درگیر میشه و برای رفع اونها تلاش میکنه واقعا دردناکه. پسری که اگر در زمانی دیگر یا با نژادی دیگر به دنیا اومده بود قطعا زندگی بسیار متفاوتی رو تجربه می کرد. این کتاب واقعا ارزش خوندن داره و داوید خیلی خوب زندگی یک خانواده روستایی یهودی در زمان جنگ رو توصیف کرده.
نویسنده این کتاب یکی از قضات دادگستری است که سعی کرده با نثری روان و طنزآمیز وقایع متفاوت و بعضا عجیب مراجع قضایی رو بیان کنه. وقایعی که اگر دادگستری مشغول به کار نباشی بعضا غیرقابل باور هم هستند! مهارت نویسنده در جایی به خوبی نمایان میشه که رویدادی چند دقیقه ای که شاید اگر شفاها بیان بشه اصلا جالب توجه هم نباشه رو در چند صفحه روایت میکنه. خوندن این کتاب باعث میشه تا ابعاد کمتر دیده شده از دادگستری رو ببینیم.
به طور کلی از نظر من قلم خانم عرفان نظرآهاری بی نظیره و در عین روانی و سادگی مفاهیم عرفانی رو بیان می کنند. چنان زیبا از خداوند و عشقش به مخلوقاتش (اعم از انسان و حیوان) صحبت میکنه که وصف ناپذیره و اگه بخوام اغراق آمیز صحبت کنم با قلم ایشون میشه کافر رو مسلمان کرد...
این کتاب هم مثل سایر آثارشون به زیبایی رابطه میان خدا و لیلی (به نمایندگی از خلقت زن) و خلقت و شخصیت وجودی زن رو توصیف میکنه. زنی که وجودش سراسر عشق و محبته. همنچنین گریزی هم به شیطان و مجنون میزنه و همین زیبایی داستان رو دوچندان میکنه.
قبلا از همین نویسنده کتاب های من او و قیدار رو خونده بودم و همین باعث شد سراغ کتاب رهش هم برم اما متاسفانه طبق انتظاراتم نبود و این بار کشش و گیرایی و جذابیتی که تو کتاب های قبلی دیده بودم رو ندیدم و پایان بندی هم اصلا جالب نبود. ر ه ش برای من صرفا یک کتاب داستانی بود برای پر کردن اوقات فراغت نه کتابی که داخلش جملات به یاد موندنی رو علامت بزنم یا تاثیر خاصی روی زندگیم داشته باشه یا درسی ازش بگیرم. اگه نویسنده رو نمی شناختم و ذهنیتی ازش نداشتم به نظرم داستان خوبی بود و قلم و روایتگری خوبی داشت و با اینکه یک مرد کتاب رو نوشته اما خیلی خوب از زبان یک زن زندگی رو روایت کرده. چالش های زندگی مشترک، تغییرات فرهنگی و زندگی شهرنشینی، دغدغه های یک مادر و یک زن، الزام سیستم حاکمیتی به شیوه ای خاص از زندگی و ... به خوبی به تصویر کشیده شده بودند.
شعر های که همه با گوشت و پوست و استخون درک میکنیم. شعر ها روایت زندگی و تجربه ای هست که هر انسانی که در خاورمیانه در حال زیستن باشه، اون رو میفهمه. شاعر به نکاتی پرداخته و به مسائل خاورمیانه از زاویه ای نگاه کرده که هر کسی رو به فکر فرو میبره. واقعا ارزش خوندن داره.
زندگی نامه دختری که با سن کم، بسیار بالغانه و شجاعانه رفتار میکنه و به جای تسلیم شدن بر جبر زمانه برای حقوق اولیه خودش تلاش میکنه تا جایی که در این مسیر به مرگ هم نزدیک میشه. مبارزه در جامعه ای که مردمش نه تنها ازت حمایت نمیکنن بلکه مدام هم نسبت به مسیر و هدفی که انتخاب کردی سرزنش و مسخره ات می کنند و با وجود طالبان با اون میزان از خشونت و توحش واقعا عزم راسخ و روحیه خستگی ناپذیری میطلبه که در وجود ملاله و البته پدرش به خوبی مشاهده میشه. ملاله شخصا دختر شجاع و جسوری هست ولی تاثیر حمایت ها و پشتیبانی پدرش در این مسیر رو اصلا نمیشه نادیده گرفت و چه بسا اگر پدری با چنین تفکراتی نداشت به اینجا نمی رسید. هرچند که قلم نویسنده جذاب و گبرا نیست ولی انقدر محتوای کتاب آموزنده و تاثیرگذار هست که واقعا ارزش مطالعه داره.
نویسنده سعی داره مسائل اجتماعی عصر حاضر به ویژه دوره پساکرونا رو با زبانی ساده مورد بررسی بده. به نظر من این کتاب برای افرادی که اهل مطالعه هستند آورده ای نخواهد داشت چراکه صحبت های نویسنده حرف هایی بودن که در کتاب ها یا برنامه های مختلف خوانده یا شنیده ایم.
داستان کتاب شبیه خیلی از فیلم هایی هست که تا الان دیدیم. یکی از اهالی یک ساختمان در آسانسور به قتل میرسه و از سایر اهالی در رابطه با مقتول و مظنون احتمالی تحقیق میشه و در طول این تحقیقات شخصیت های مختلف افراد و دیدگاهی که نسبت به همسایه هاشون به ویژه مهاجرین دارن برای خواننده اشکار میشه. از این جهت که نشون میده چقدر نگاه آدم های مختلف به یک نفر میتونه متفاوت و سرشار از سوتفاهم و برداشت های شخصی و حتی دور از واقعیت باشه جالبه ولی متاسفانه نویسنده قلم جذاب و گیرایی نداره و تا حدودی حوصله خواننده سر میره و از اینکه مدام فقط صحبت های افراد رو بخونه خسته میشه. به عبارت دیگه صحنه سازی های زیادی نداره و همه شخصیت ها فقط حرف میزنن و خواننده نمیتونه موقع خوندن داستان زیاد تصویرپردازی کنه درحالی که یکی از لذت های کتاب خوندن لااقل برای من همین تصویرسازی های ذهنی هست.
قلم نویسنده واقعا روان و گیرا هست و کاملا خواننده رو با خودش درگیر میکنه و این هنر نویسنده هست که حتی بعد از بستن کتاب هم تا ساعت ها فکرت درگیرش باشه و با شخصیت های داستان همزادپنداری کنی و نگرانشون باشی. داستان کتاب در دهه 50 اتفاق افتاده و حول محور زندگی گاراژدارها و کامیون دار هایی میگرده که نون دلشون رو میخورن و مرام و معرفت رو مشق میکنن و اعتقاداتشون رو به معنای واقعی کلمه زندگی میکنن و حین خوندن کتاب با اصطلاحات کوچه و بازار و زندگی کامیون دارها آشنا میشیم. در کل خوندنش رو واقعا توصیه میکنم و باعث میشه چند ساعتی از زندگی روزمره و دغدغه هاش فاصله گرفت و غرق در زندگی قیدار شد.
یک داستان کاملا معمولی... قلمی معمولی و نثری معمولی و موضوعی معمولی... داستان کتاب رو پیش از این صد بار شنیدیم و بعضا شاید در پیرامون خودمون هم باهاش مواجه شده باشیم. تردید بین ماندن و رفتن... بین وطن و غربت... قلم نویسنده گیرایی چندانی نداره و با توجه به موضوع داستان، واقعا هیچ کشش و جاذبه ای برای به پایان رسوندن کتاب وجود نداره... شاید برای کسی که تا به حال کتابی نخونده یا کم کتاب میخونه یه داستان جالب با چندتا جمله به یاد موندنی و جذاب باشه ولی اگه زیاد داستان میخونید واقعا خسته کننده هست...
سه زن، سه زندگی، سه روایت... داستان سه زن با زندگی ها و چالش های مختلف در سه کشور متفاوت که در نهایت در یک نقطه بهم پیوند میخورن. سه زن که تلاش میکنن بر جبر زمانه و جامعه پیروز بشن و خودشون سرنوشتشون رو رقم بزنن. قلم نویسنده روان و زیبا هست و ضمن آشنایی با فرهنگ بخشی از هندوستان و آیین ها و مراسمات مذهبی، میتونیم از زندگی پر فراز و نشیب شخصیت های داستان درس و انگیزه بگیریم.
در نهایت اینکه سرنوشتت رو خودت رقم بزن و تسلیم جبر جامعه و فرهنگ حاکم نشو.
از نظر موضوعی بسیار شبیه به کتاب آخرین سخنرانی اثر رندی پوش هست. استاد دانشگاهی که میدونه داره ماه های آخر عمرش رو سپری میکنه و تصمیم گرفته تجربیات و درس هایی که از زندگی پر فراز و نشیبش گرفته رو با شاگردش در میون بذاره. صحبت های استاد کاملا ملموس هست و به درد زندگی همه ما میخوره. آنچه از دل براید بر دل نشیند.
قلم نویسنده و توصیفش از جزئیات و حسی که نسبت به استادش داره، در کنار صحبت های موثر و پندآموز خود استاد همگی باعث میشن کتاب بسیار روان و دلنشین و البته مفید باشه. همچنین موضوع بندی صحبت ها هم باعث فهم راحت تر مطالب شده.
در یک جمله کتاب باعث میشه در مورد موضوعات بنیادین و مهم زندگی به فکر فرو برید و شاید این مهم ترین رسالت یک کتاب باشه.
نامه ای به دخترم، تجربه هایی است که مایا آنجلو علاقه دارد با تمامی دختران جهان به اشتراک بگذارد. مایا آنجلو زنی سیاهپوست است که با وجود موانعی که تبعیض نژادی در مقابل او ایجاد می کند استاد دانشگاه می شود. او در این کتاب اتفاقات مختلفی که در طول زندگی پر فراز و نشیبش
رخ داده را تعریف و سپس درسی که آن اتفاق برایش داشته است را بیان می کند. به نظر من تجربه های او بیشتر مختص به زندگی آمریکایی است و حداقل برای من درس خاصی نداشت. بر خلاف کتاب آخرین سخنرانی اثر رندی پوش که با وجود اینکه او هم مانند مایا آنجلو آمریکایی و استاد دانشگاه بود اما تجریاتش خیلی کاربردی تر و عام الشمول تر بودند.
بادبادک باز روایتی داستانی در مورد سنت ها و برهه ای از تاریخ افغانستان است. امیر، شخصیت اصلی کتاب، که یک افغانستانی سنی اصیل است زندگی خود از کودکی در افغانستان تا بزرگسالی و مهاجرت به آمریکا و رابطه اش با دوست و خادم خود حسن، که یک شیعه هزاره ای است را تعریف نموده و در عین حال نیز به خوبی به آداب و رسوم و تاثیر جنگ بر افغانستان و وضعیت مهاجران افغان در آمریکا و ... اشاره می کند. از معدود رمان هایی که ذهن خواننده کاملا با آن درگیر شده و با تک تک شخصیت ها همزاد پنداری نموده و با شادی آن ها لبخند میزند و با غم آن ها اشک می ریزد و نگران عاقبتشان است. کتاب مذکور تنها یک رمان نیست که با مطالعه آن فقط داستانی خوانده شود و تمام، بلکه اطلاعات بسیاری در رابطه با کشور همسایه ما، افغانستان می دهد.
داستان کتاب در مورد دو پسربچه در دوران جنگ جهانی دوم هست که یک یهودی و دیگری مسیحی ولی هر دو آلمانی تبار هستن. به مرور دوستی عمیقی بین این دو شکل میگیره اما در نهایت به خاطر هیتلر این دوستی از بین میره. نویسنده قلم روانی داره و داستان فراز و فرود آنچنانی نداره اما کاملا ملموس و قابل درک هست و به خوبی نشون میده مسائلی مثل نژاد و ... چطور بر روابطی که نباید متاثر از اون ها باشن تاثیر میذاره. احتمالا همه ما دوستانی در زندگی داشتیم که از دوستی با اون ها بسیار خرسند بودیم و با وجود اینکه بر خلاف میل قلبی ما این دوستی از بین رفته، اما خاطرشون همیشه در ذهنمون باقی مونده و حتی اگه سعی کردیم اون رو نادیده بگیریم نتونستیم. رابطه دو دوست با هیچ رابطه ای قابل مقایسه نیست...
این کتاب شامل 29 نامه علی شریعتی از فرانسه به همسرش پوران شریعت رضوی در ایران و مربوط به دوران پس از ازدواج و تولد فرزندشون احسان هست. عکس تمامی نامه ها نیز در پایان کتاب منتشر شده. خوندن این کتاب باعث آشنایی با ابعاد مختلف شخصیت دکتر شریعتی و تا حدود بسیار کمی هم پوران شریعت رضوی (البته از دیدگاه همسرش) میشه. ابعادی که شاید اصلا بهشون توجه نکرده باشیم حتی از خوندنشون متعجب بشیم چراکه همیشه ایشون رو به عنوان یک متفکر دیدیم اما این کتاب باعث میشه تا به عنوان یک پدر و یک همسر هم ایشون رو ببینیم. خوندن کتاب خالی از لطف نیست و نباید با نگاه تجاوز به حریم خصوصی فردی که از دنیا رفته دیده بشه چون در مقدمه کتاب هم دخترشون (سوسن شریعتی) بیان میکنه که این کار با توجه به شناختی که از پدرشون دارن و شخصیت ایشون خلاف اخلاق نیست.
کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم روایتگر داستان خانواده ای در محله بوارده آبادان هست. داستان از زبان کلاریس روایت میشه که یک زن ارمنی و مادر دو دختر دوقلو و یک پسر نوجوان هست و حول محور اتفاقات مختلفی که برای اعضای این خانواده و همسایشون رخ میده میچرخه. کلاریس شبیه خیلی از ما هست؛ اتفاقات مختلفی پیرامونش در جریان هست و خواسته و ناخواسته با اون اتفاقات درگیر میشه و زندگیش تحت تاثیر قرار میگیره. مثل همه ما کشمکش های ذهنی داره و مثل همه ما با اطرافیانش دچار تعارض هایی میشه و گاهی مجبور به سکوت و خودخوری میشه. قلم نویسنده بسیار جذاب هست و داستان کشش زیادی داره و کاملا خواننده رو با خودش درگیر میکنه و با وجود سبک داستانی کتاب اطلاعات جالبی در مورد فرهنگ ارمنی ها و شرایط زندگی در آبادان قدیم میده.