• در بخشی از کتاب می خوانیم «بامداد تختگاه بهرام شاه شاه خراسان _ سال هجوم مغول تالاری دلگشا با ستونهای سنگی زمین از فرشهای زیبا پوشیده شده و دیوارها با پردههای حریر و نقوش رنگارنگ آذین گشته است. بر بالای پلکان تخت شاه قرار دارد و در دو سوی تخت چهارپایه هایی برای درباریان و میهمانان . دری پشت تخت پیداست که به اندرونی میرود و دری روبه روی تخت که خاص شرفیابی است. در این هنگام بهرام شاه بر تخت تکیه زده و بدرالدین پشت تخت دست بر سینه ایستاده است . شاه در خود فرو رفته و خسته مینماید. لحظه ای بعد حاجب به درون میآید سلطان را در خود می یابد . زمین ادب بوسه میزند.»

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 4
  • ماه و پروین: خاطرات همسر شهید جلال ذوالقدر شهید ذوالقدر در میان هم رزمانش از سمت چپ نفر سوم
    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 10
  • در قسمتی از کتاب می خوانیم «خدیجه دختر سربه‌زیری بود. هر صبح با مینی‌بوس‌های میدان ولیعصر قزوین راهی شهر صنعتی البرز می‌شد و بعد از پایان ساعت اداری به اتفاق دیگر خواهران با استیشن آبی‌رنگ سپاه به خانه برمی‌گشت. اغلب اوقات یکی از برادران سپاهی برای امنیت بیشتر کنار راننده می‌نشست و آن‌ها را تا قزوین همراهی می‌کرد. در همین رفت‌وآمدها و سرکشی‌ها از مجتمع هفت دستگاه بود که جلال را شناخت. او مسئول واحد فرهنگی سپاه شهر صنعتی البرز بود که واحد خواهران در مجتمع هفت دستگاه هم زیر نظر او اداره می‌شد.

    خدیجه وقتی موضوع را با مادرش در میان گذاشت، نه مخالفت کرد نه موافقت. فقط نگاهش را به چهرۀ سرخ و سفید دخترش دوخت و گفت:

    - تا قسمت کجا باشد، خانم خانم‌ها!

    و او را مبهوت و سرگردان باقی گذاشت... پاهایش لرزید و رعشۀ خفیفی سرتاپایش را در بر گرفت. اولین قطرۀ اشک به آرامی از چشم‌هایش فروریخت و کم‌کم به بارانی سیل‌آسا تبدیل شد که انگار قرار نبود بند بیاید. حسابی خود را باخته بود. پیش خودش گفت:

    - کاش مادر به جای «تا قسمت کجا باشد!» گفته بود «اول باید اشرف به خانۀ بخت برود.»

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 5
  • کتاب «ماه و پروین» این‌چنین با صراحت و صمیمیتی آشکار شروع می‌شود: «دست از سرم برنمی‌داشتند. با اینکه خواهر بزرگم، اشرف‌السادات، در خوش‌برورویی و خلق‌وخو زبانزد غریبه و آشنا بود، ولی زبروزرنگی و سرزبان‌داری من همیشه توی چشم بود و کار دستم می‌داد...» همۀ خواهران بزرگش جز اشرف‌السادات ازدواج کرده بودند، بنابراین به نظر خودش لزومی نداشت تا این خواهرش هم شوهر نکرده در فکر عروسی باشد. اما دست سرنوشت بدجوری غافلگیرش کرده بود؛ جلال ذوالقدر که یکی از همکارانش در سپاه شهر صنعتی البرز قزوین بود قبل از راهی شدن به مأموریت میمک در جبهۀ جنوب، نامه‌ای برایش نوشته و در آن از او خواستگاری کرده بود. نامه را داده بود به دو تن از خواهران سپاهی که به دستش برسانند.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 5
  • ده صفحۀ پایانی نیز به تصاویر اختصاص یافته که چند قطعه عکس سیاه و سفید با کیفیت خوب و قابل قبول و چند نمونه از دست‌خط شهید جلال ذوالقدر را در بر می‌گیرد. نویسنده در دیباچۀ کوتاه خود از چگونگی شکل‌گیری و به سرانجام رسیدن این خاطرات در قالب یک روایت داستانی می‌گوید. نخست از خانم مهناز حیدری یاد می‌کند که انجام مصاحبه را به گردن گرفت و پای صحبت بانو خدیجه پرپینچی همسر شهید نشست. پس از مصاحبه و مکتوب کردن آن، نوبت نگارش رسید. اما نویسنده حین مطالعۀ متن مصاحبه، تصمیم گرفت خود نیز رودررو با خانم پرپینچی به گفت‌و‌گو بنشیند. بدین ترتیب، بعد از انجام مصاحبه‌های تکمیلی به نگارش متن اصلی پرداخت. اگرچه گذر زمانه، خاطرات و جزئیات زیادی از ذهن راوی زدوده بود؛ اطلاعاتی که نبودشان کار را برای نویسنده دشوار می‌کرد. به‌ناچار برای پیوستگی کار و یکدستی متن، تا جایی که به اساس خاطرات لطمه‌ای وارد نشود، عناصر داستانی را با رضایت صاحب روایت به آن افزود. در نهایت متنی به صورت یک زندگی‌نامۀ داستانی، البته با حفظ امانت در حکایت واقعه، به دست آمد.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 5
  • بعد از تقدیم‌نامه و فهرست کتاب، نخست متن کوتاه «سخنی با خواننده» از سوی دفتر مطالعات و ادبیات پایداری حوزۀ هنری قزوین و بعد از آن «دیباچه» به قلم نویسنده آمده است. در ادامه، متن خاطرات بانو خدیجه پرپینچی- همسر شهید جلال ذوالقدر-  آغاز می‌شود که طی بیست فصل- با عنوان و بدون شماره- به طور  مختصر در جایگاه راوی از روزهای عاشقی سخن می‌گوید که بی‌شک در سایۀ از خود گذشتگی و ایثار بانوانی چون او و همراهیشان با  مردان خدا در مقاومت و پایداری برای حفظ اسلام و کیان کشور، آن روزگار دلدادگی شکل گرفت.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 5
  • روی جلد کتاب با طرحی از ماه و گُل‌و‌بُته در زمینه‌ای به رنگ سبز مزیّن شده و در پشت جلد نیز بندی منتخب از متن این خاطرات دلالت بر اندیشۀ شهادت‌طلبانه دارد: «عصرهنگام حجت‌الله کوله‌بارش را برداشت و در میان سلام و صلوات و بوی اسپند و بوسیدن قرآن خداحافظی کرد و رفت. وقتی همسر و مادرش اصرار کردند بیشتر بماند گفت که می‌خواهد شیرینی بخرد و قدم نورسیده‌اش را با رزمنده‌ها جشن بگیرد. همه می‌دانستند که شیرینی و جشن بهانه است و او دارد خودش را به ادامۀ عملیات بدر می‌رساند.»

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 5
  • نظریه‌ها و فرانظریه‌ها در روابط بین‌الملل تصویر جلال دهقانی فیروزآبادی نویسنده کتاب نظریه‌ها و فرانظریه‌ها در روابط بین‌الملل
    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 15
  • این کتاب عمدتاً رویکردی توصیفی‌تحلیلی و آموزشی دارد، اما در خلال بررسی هر نظریه، نقدهای وارد بر آن را نیز گاه به صورت مستقیم و گاه با ارجاع به دیدگاه‌های رقیب مطرح می‌کند

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 14
  • کتاب تنها به شرح نظریه‌ها بسنده نکرده است ، بلکه با رویکرد مقایسه‌ای و انتقادی، نقاط ضعف و قوت هر مکتب سیاسی در ورابط بین الملل  را در تبیین همکاری بین‌المللی نشان می‌دهد. همچنین  بر تکثر نظری و ضرورت ترکیب دیدگاه‌ها برای درک بهتر واقعیت پیچیده بین‌المللی تأکید می‌کند.به این ترتیب، می‌توان گفت این اثر هم توصیفی است و هم انتقادی، و هدف آن کمک به خواننده برای نقد آگاهانه‌تر نظریه‌های روابط بین‌الملل است.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 14
  • محتوای اصلی کتاب بررسی و مقایسهٔ نظریه‌های مختلف روابط بین‌الملل در خصوص مسئلهٔ همکاری بین‌المللی است. این کتاب به طور نظام‌مند مکاتب و نظریه‌های اصلی روابط بین‌الملل را معرفی کرده و دیدگاه هر یک را دربارهٔ علل، موانع، و اشکال همکاری بین کشورها تحلیل می‌کند

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 14
    • هدف کتاب نشان دادن تکثر نظری در رشته روابط بین‌الملل.، تحلیل اینکه هر نظریه چگونه مسئله همکاری بین‌المللی را تبیین می‌کند. ارائهٔ جمع‌بندی از نقاط قوت و ضعف هر دیدگاه و ضرورت بهره‌گیری از دیدگاه‌های مختلف برای درک پیچیدگی‌های جهانی. این کتاب در واقع یک مرجع نظری جامع برای دانشجویان و پژوهشگران روابط بین‌الملل است که می‌خواهند با چارچوب‌های فکری مختلف دربارهٔ همکاری بین‌المللی آشنا شوند

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 14
  • نویسنده کتاب دکتر جلال دهقانی فیروزآبادی  متولد سال 1344 در شهرستان میبد از شهرستانهای استان یزد است. او دارای مدرک دکتری روابط بین‌الملل از دانشگاه بروکسل بلژیک در سال 1374 است. وی جوان ترین استاد تمام رشته علوم سیاسی و روابط بین‌الملل در ایران است که عضو هیت علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی می‌باشد. وی دارای تألیفات بسیاری در زمینه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و نظریات روابط بین‌الملل است. مهمترین کتاب وی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چاپ انتشارات سمت است که به عنوان کتاب درسی رشته علوم سیاسی در دانشگاه‌ها ایران تدریس می‌شود و برگزیده هفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فارابی است. وی در هشتمین دوره جشنواره بین‌المللی فارابی به عنوان نظریه‌پرداز برجسته انتخاب شد و مورد تقدیر قرار گرفت. او همچنین دبیر علمی کنفرانس امنیتی تهران است.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 14
  • یک داستان نویسی کلیشه ای در خدمت بلشویکها ،خواندن این کتاب ها در واقع بیشتر به درد کسانی می خورد که می خواهند با ادبیات توجیه‌گر نظام بلشویکی در دوران شوروی آشنا شوند گرچه در قالب یک داستان هیجان‌ا‌نگیز و دراماتیک

    ویژگی‌های مشخص «ادبیات توجیه‌گر بلشویکی» عبارتند اند از:

    قهرمان‌سازی از انقلابیون (مثل مشهدی عزیزبیکوف)

    تقابل خیر/شرِ ساده‌شده

    شخصیت‌های تیپیک: کارگر آگاهی‌یافته، دشمن طبقاتی، قهرمان فداکار

    نبرد دراماتیزه‌شده برای تثبیت روایت رسمی حزب

    پایان‌های قهرمانانه اما پیش‌بینی‌پذیر

    استفاده از رئالیسم سوسیالیستی: یعنی روایت واقعیت نه آن‌طور که هست، بلکه آن‌طور که باید باشد

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 10
  • این رمان دولتی  در ده فصل نوشته شده است

    فصل 1 — فضای آذربایجان در آستانه انقلاب

    رمان با توصیف فضای پرتنش باکو، اختلافات طبقاتی، و فشارهای حکومت تزار آغاز می‌شود.

    کارگران نفت، روشنفکران جوان و فعالان زیرزمینی حضور دارند.

    شخصیت اصلی، مشهدی عزیزبیکوف، به عنوان یک کارگر آگاه و فعال سیاسی معرفی می‌شود.

    هدف فصل: نشان دادن ظلم نظام تزاری و زمینه‌سازی برای ظهور «قهرمان انقلابی».

    فصل 2 — نخستین تماس با جنبش انقلابی

    عزیزبیکوف با حلقه‌های مخفی بلشویکی آشنا می‌شود.

    گفتگوهایی درباره عدالت، نابرابری و سرنوشت کارگران شکل می‌گیرد.

    خط داستانی روی تحول شخصیتی قهرمان تمرکز دارد.

    در این فصل نقش پلیس مخفی و خطرات فعالیت سیاسی پررنگ می‌شود.

    فصل 3 — گسترش مبارزه‌ی مخفی

    عزیزبیکوف در میان کارگران محبوب می‌شود و جلسات شبانه در محله‌های کارگری برگزار می‌کند.

    اختلافات بین سوسیال‌دموکرات‌ها، منشویک‌ها و بلشویک‌ها طرح می‌شود.

    حکومت تزار فشار را افزایش می‌دهد؛ چند نفر از یاران دستگیر می‌شوند.

    نقطهٔ اوج فصل: نخستین اقدام مستقیم علیه دستگاه سرکوب.

    فصل 4 — شکل‌گیری هستهٔ انقلابی

    حلقهٔ بلشویکی با حضور عزیزبیکوف و چند شخصیت دیگر سامان می‌گیرد.

    کارگران نفت در اعتصاب گسترده شرکت می‌کنند.

    قهرمان به عنوان چهرهٔ برجسته اعتصاب شناخته می‌شود.

    حضور نیروهای پلیس و ارتش برای شکستن اعتصاب فضای تنشی می‌سازد.

    فصل 5 — فشارها، خیانت‌ها و استقامت قهرمان

    حکومت به سراغ رهبران اعتصاب می‌رود.

    در حلقهٔ انقلابیون یک خبرچین حضور دارد که بخشی از اطلاعات را لو می‌دهد.

    اعتصاب با خشونت سرکوب می‌شود.

    عزیزبیکوف، با وجود تهدیدها، عقب نمی‌نشیند و فعالیت‌هایش را مخفی‌تر می‌کند.

    هدف فصل: تقویت «تصویر قهرمان شکست‌ناپذیر» مطابق با ادبیات شوروی.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 10
  • فصل 6 — تشدید مبارزات و سازماندهی

    جنبش گسترده‌تر و آگاهانه‌تر می‌شود؛ قهرمان به شهرهای اطراف سفر می‌کند.

    شرح دیدارها با روستاها و دهقانان ناراضی.

    در این فصل ایدئولوژی رسمی بلشویکی پررنگ‌تر می‌شود (مبارزه با فئودال‌ها و سرمایه‌داران).

    قهرمان اکنون یک رهبر انقلابی تمام‌عیار است.

    فصل 7 — انقلاب در آستانهٔ پیروزی

    بحران حکومت تزار تشدید شده است.

    اعتصاب‌های متعدد در نقاط مختلف امپراتوری روسیه رخ می‌دهد.

    یاران عزیزبیکوف برای لحظهٔ رویارویی نهایی آماده می‌شوند.

    چند صحنهٔ دراماتیک شامل تعقیب، مخفی‌کاری و درگیری خیابانی توصیف می‌شود.

    فصل 8 — لحظهٔ تصمیم

    قهرمان بین دو مسیر سخت گیر می‌افتد:

    فعالیت علنی و خطر مرگ / فعالیت مخفی و جان سالم

    او راه نخست را انتخاب می‌کند — انتخابی در راستای تبدیل شدن به «اسطورهٔ انقلابی».

    درگیری‌ها شدیدتر می‌شود و حکومت تزار آخرین ضربات را وارد می‌کند.

    فصل 9 — اوج روایت: شهادت / فداکاری

    عزیزبیکوف و یارانش توسط نیروهای ضدانقلابی یا پلیس تزاری بازداشت می‌شوند.

    او در برابر شکنجه و تهدید تسلیم نمی‌شود.

    محاکمه‌ای صوری و سیاسی برگزار می‌شود.

    نویسنده با لحنی حماسی و ایدئولوژیک، قهرمان را در لحظهٔ مرگ «نماد مبارزه کارگری» معرفی می‌کند.

    پایان: قهرمان سقوط می‌کند، اما ایدئولوژی پیروز معرفی می‌شود.

    فصل 10 — پس‌لرزه‌ها و روایت ایدئولوژیک نهایی

    خبر مرگ او الهام‌بخش کارگران و جوانان می‌شود.

    نویسنده نشان می‌دهد چگونه خون قهرمان «بذر انقلاب نوین» می‌شود.

    این فصل کارکردی تبلیغاتی دارد و «پیام رسمی» رمان را تثبیت می‌کند:

    مبارزه ادامه دارد و آرمان بلشویکی پیروز خواهد شد.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 10
  • کمیسر تصویر مهدی حسین نویسنده کتاب در دوران جوانی
    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 11