این کتاب ترجمهای از داستان معروف کوراوغلی به زبان فارسی است. کوراوغلی قهرمان اسطورهای ملل ترک زبان است که در برابر ظلم و بیعدالتی خانها ایستاد. داستانهای حماسی این قهرمان معمولا از زبان عاشیقها در محافل مختلف خوانده میشد و هنوز هم جزو داستان های پر طرفدار محسوب میشود. حتی در میان پردههای مختلف موسیقی عاشیقی (در ترکی به آنها هاوا گفته میشود) پردهی «جنگی کوراوغلو» بین علاقمندان به موسیقی سنتی آذربایجان بسیار پرطرفدار و محبوب است.
از نظر نگارنده ی این مطلب ایرادی که در ترجمۀ این داستان به چشم میخورد، تلفیق زبان و فضای آن با شاهنامه است که متاسفانه متن را از بومی بودن و المانهای بومی آن کاملا عاری ساخته است.
راست گفتهاند که درد راستین بشر مدرن تنهایی است. شاید از همین رو باشد که درد بسیاری از شخصیتهای داستانهای امروزی نیز در تنهایی خلاصه میشوند. شخصیتهای داستانهای امروزی دیگر نه حال دارند عاشق شوند و نه جرات دارند برای اثبات خود به دریا بزنند و با ماهی افسانهای هفت دریا دست و پنجه نرم کنند. آدمها در داستانهای امروزی دیگر قهرمان نیستند که دنیایی را از چنگ اهریمنی بدذات نجات داده و برای رهانیدن شاهزادهی دربند پای در دخمهی شیاطین بگذارد. انسان در داستان امروزی شخصیتی است تنها، تنها در میان جمعیتی که درد تک تکشان تنهایی است.
درد شخصیتهای مجموعه داستان «به زن سرهنگ فکر میکنم» را هم شاید بتوان در تنهایی خلاصه کرد. تنهایی اگرچه در داستانهای این مجموعه ورق به ورق و داستان به داستان رنگ و بو عوض میکند، اما در کل این پرندهی شوم بر زندگی تمام شخصیتهای داستان گویی سایهای جاودانه افکنده است.
کتاب «بیر زرافه شهرده» داستان یک زرافهی بامزه است که در شهر تبریز زندگی میکند. او با مخاطب ماجرایی را در میان میگذارد که برای او در مدرسه اتفاق افتاده است. این ماجرا به گردن دراز او و مشکلاتی که این گردن برایش درست می کرد، مرتبط است. داستان برای گوره های سنی ب و ج مناسب بوده و تصویرسازی زیبایی دارد. قطع آن خشتی و کاغذ آن گلاسه است.