با وجود اینکه سرانجامِ داستان تقریبا مشخص بود اماپایان بندی خوبی داشت .
علاقمندان به سبک داستان های ایرانی مخاطبان اصلی این کتابند
موضوع داستان کتاب حاضر، انقلاب است. «نبی» جوانی مؤمن و زیبا است که در بازار تهران، بار حمل میکند و با «برات» و «نظرعلی» هم اتاقی است. شهر آشفته است و مردم در زمانهای متعددی تظاهرات میکنند. «نبی» ضمن ادامةزندگی معمولی خود، برای پیروزی انقلاب، اعلامیه پخش کرده و فعّالیت میکند. در این میان «برات» به گروه ساواک ملحق میشود و برای مدّتی «نظرعلی» را با دادن وعده و تفریحات خاص، با خود هماهنگ میکند تا به کمک او، تمام افرادی را که با «نبی» همکاری میکنند به دام اندازد. «نبی» یک بار با جاسوسی «برات» دستگیر میشود و شکنجههای سختی را تحمّل کرده و آزاد میشود. در این میان «نظرعلی» تغییر عقیده داده و دیگر با «برات» همکاری نمیکند. در شبی «برات» بر اثر ناکام ماندن از لو دادن افراد تظاهر کننده و ضدرژیم از زبان «نبی»، او را با ضربات چاقو از پای در میآورد.
طاقچه
داستان «پرواز درناها» روایتی از تلاش جمعی از بچههای روستایی در مناطق آذربایجان برای داشتن مدرسه و معلم است
داوود غفارزادگان در پست اینستاگرامیاش درباره کتاب «پرواز درناها» نوشت:
«این اثر نخستین رمان نوجوانی است که در سال 1368 برای بچههایی نوشتهام که الان لابد پدر یا مادر شدهاند. سال 1368 کجا 1396 کجا. چهارده چاپی خورده. و گویا هنوز خواننده دارد. فیلم و سریال هم از آن ساخته شده است. برای چاپ جدید که دوباره ویرایشاش میکردم هیچ یادم نمیآمد از آن داوودی که این کتاب را در یک هفته در محل کار پر رفت و آمد نوشت. که حقوق معلمیاش چهارهزار تومان بود و اجاره خانهاش هشت هزار تومان و تا کله سحر برای دیگران کتاب ادیت میکرد و در 24 ساعت چهار ساعت هم خواب نداشت اما نه خنده تلخ از لبش میافتاد نه غم شیرین از دلش میرفت که زخمی نهان در سینه داشت.»
خبر گزاری کتاب ایران
قلم روان و خوشخوان. از آن دست کتابهایی که علاوه بر پیشنهاد، توصیه هم میکنم. روایتی داستانی از تاریخ پیش از جنگ جهانی نخست، از سرزمین خوزستان. درگیری طوایف و شیوخ. رنج مردمان و مکر و نفوذ انگلستان. اعتبار مرجعیت و مهمتر از همه شرف و همیت. کرمیار، اثری خواندنی در برابر مخاطب قرار داده است. حیف که قدرش به اندازه دانسته نشده. غرور دو جوان که با عشق، میشکفند. وریده و بدران
گودریدز
نیروهای پیشبرندهء ماجراهای داستان را میشود این چندتا دانست:
1.انگلیسی ها که به عنوان استعمارگران پیر دنیا خیلی خوب ترسیم شده اند. به همان حیله گری و تفرقه اندازی که هستند!
2.شیخ خزعل که به خاطر قدرت برادرش را میکشد و به خاطر قدرت حاضر است با انگلیسی ها متحد شود و مردم را زیر پا بگذارد و...
3.مردم بیگناه و مظلوم که جز کشته شدن، سهمی از ثروتهای اطراف خود ندارند و بالاخره برای دفاع از حق خود قیام میکنند.
4.مرجعیت شیعه که دو نمونهء مختلفش را در رمان می بینیم. آیت الله جزایری که در ابتدا در مقابل انگلیسی ها مقاومت میکند و در نهایت فتوا می دهد کار کردن برای آنها اگر مفسده ای نداشته باشد منع شرعی ندارد؛ و آیت الله یزدی که تا پایان در برابر انگلیسی ها کوتاه نمی آید.
از این چهار نیروی اصلی که بگذریم نیروهای زیاد دیگری هم جریانات داستان را در ابعاد کوچکتری هدایت میکنند. مثلا درگیری ها بین طوایف بومی و طمع ورزی های شخصی مانند آنچه در مطرود می بینیم.
همین نیروهای بیرونی فراوان، باعث شده اند این رمان پر از کشمکش های بیرونی باشد و چندان راهی به درون آدمها نداشته باشیم. احتمالا کسانی که دغدغه های تاریخی داشته باشند یا حتی بخواهند دربارهء تاریخ جنوب مطالعه کنند از خواندن این رمان خیلی لذت ببرند.
آقای کرمیار که فعالیتهای فیلمسازی هم دارد در جاهایی از این رمان به شدت به جزئیات بی توجهی کرده. من کاملا احساس کردم که داشته فقط خطوط کلی داستان را مشخص میکرده تا شاید بعدا ازش استفادهء سینمایی یا تلویزیونی کند.
گودریدز
«دشتهای سوزان» صادق کرمیار رمان خوبی بود. شاید نمونهء خیلی موفقی برای رمان تاریخی نباشد اما قطعا یک نمونه رمان تاریخی است. از این طرف به تاریخ پایبند است و از آن طرف رمان است و ماجراها و شخصیت ها با هم مخلوط شده اند و دارند رمان را می سازند. قول معروف لوکاچ است که نویسنده ها وقتی به سراغ سوژه های تاریخی می روند که جامعه در دورهء ضعف و زوال باشد و نویسنده بخواهد روح انقلابی در جامعه بدمد. لوکاچ می گوید: "داستان تاریخی هنگامی متداول می شود که جامعه آبستن تلاطم انقلابی است." (صد سال داستان نویسی ایران، حسن میرعابدینی، ص29) رمان نویسی ایران با رمان تاریخی شروع شده. رمانی که خواننده را با خود میبرد به "دنیایی به دور از یکنواختی ها و مشکلات دنیای واقعی، که در آن خواننده از طریق همانندسازی خود با قهرمانان رمان، گریزگاهی می یابد." (همان، ص135)
اما "دشتهای سوزان" قطعا از این دست رمانهای تاریخی نیست؛ بلکه آن را باید در جریان دوم رمان تاریخی ایرانی دسته بندی کرد. رمانهایی که " از واقعیت تاریخی الهام گرفته اند. این رمانها برای متبلور ساختن واقعیت امروز ، از گذشته شروع میکنند. گویی نویسنده میخواهد با خود و تاریخ تسویه حساب کند و […] علل رسیدن به وضع موجود را بررسی کند و تفاوتها با گذشته را مورد توجه قرار دهد." (همان، ص985) جریان رمان تاریخی پس از انقلاب که نه برای فراموش کردن "اکنون" بلکه برای شناخت بهتر آن است.
از اینها گذشته "دشتهای سوزان" رمانی ست خواندنی. ماجرای آن به دورهء ناصرالدین شاه قاجار و مبارزات ملی مذهبی مردم خوزستان برای استقلال داشتن در بهره برداری از نفت و کشتی رانی جنوب است
کرمیار در بخشی از گفتگویش با مجله داستان می گوید: موقع نوشتن دشتهای سوزان چیزی نخواندم و به خوزستان رفتم. اصلا نوشتن را آنجا شروع کردم. به مطالعه دیگری نیاز نداشتم، باید میدیدم. رفتم خوزستان به کوت عبدالله و هویزه، در قهوه خانه مینشستم و قلیانم میکشیدم و با مردم دمخور میشدم. احساس کردم در نوشتن این داستان، خواندن کمکم نمیکند، باید ببینم.