• کتابی ک خیلی جاهای تاریخ و خلفای غاصب رو حدودی نمایان میکنه و گاها هم مدافع عده ای ک سیدالشهدا علیه السلام اونها رو بی نسب میدونست، میشه، ب هر حال نام نویسنده جلال الدین سیوطیه، سبوطی اشتباهه؛ در پانویس قاموس هم ی جمله خوشگل واسه خلیفه ثانی دوستان نوشته ک کاش بذارن منتشر بشه

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 11
  • عرض احترام..

    خب رسیدیم ب طبقات کبری یا همون طبقات ابن سعد و یا طبقات الکبیر.. میدونیم ک خب حداقل از خیلی لحاظ سند بهتریه نسبت ب طبری و خب ابن سعد شاگردی کسی مثل واقدی رو کرده ک ی تاریخ نگار بشدت پر وسوسه است و هر اونچه ک تایید میکرد رو ب زبون میاورد و خب استاد ابن سعد تاثیر فراوونی داشته توی نحوه ی کتابت ایشون،اصلا به ابن سعد لقب کاتب واقدی دادن ک خب نشون از بزرگی استادش داره،،، ب هر حال طبقات کتاب خوندنیه با همه ی اشکالاتی ک داره

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 41
  • ضمن تحیت، خب بازم باید بگم از نظر من خواننده جناب محمد جریر خیلی جاها متوسل ب دروغ و خبر کذب و گزارش شخصی و واژه "یقولون به معنی گفتن(یعنی منم نمیدونم و...) شده و کاش کسایی ک میان و ی کتابش رو تو همین نوع میگن صحیح تاریخ طبری پاسخ بدن چطو شده صحیح؟ آیا منظورتون از صحیح همچون همون واژگانیه ک واسه بخاری و مسلم بکار میبرید و خب احادیث ضعیف و ... توش کم نیست؟!!!

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 26
  • با سلام و تشکر از گیسوم، و ممنون از دوستمون درسته، دقیقا ابن بلخی وجود خارجی نداره و من تکمله بزنم اسم ابن بلخی رو همین حمدالله خان مستوفی و حاجی خلیفه برای اولین بار بردن و حتی خود لسترنج م نیکلسن هم بهش ایراد دارن، متاسفانه مقداری هم ایشون عناد ورزی کرده و سرکوب مردم اصطخر و فارس رو به حضرت امیر علیه اصلاه و السلام نسبت میده ک کذب محضه و این اتفاق زمان خلافت عثمان پسر عفان ک ابن عامر رو میفرسته و مربوط به سال 30 ه ق ک اصلا علی بن ابیطالب در راس حکومت نیست و هیچ حمله ای رو حضرات نمیتونن از حضرت به ایران نسبت بدن همچنین حضور حسنین ع در جنگ های ایران هم دروغ طبریه و صحت نداره چون سند نداره و خود طبری هم گفته یقولون"  یعنی گفتن حالا کی؟؟؟؟؟؟؟؟ خدا میدونه پس و گزارش شخصی و کذب، فی الحال ابن بلخی ب نظر باید خود حمدالله خان باشه گویی پس... من الله توفیق

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 34
  • جسارتا با تقدیم احترام ب دکتر زرین کوب ولی میشه گفت نوعی بازپسگیری ایشون از نظرات پرشتاب و تقریبا عنادورزانه جنابشون در نقد واقعه حمله به اصطخر و ماجرای خراسان و ... هستش ایشون ابتدا در کتب و نگاشته هاش میاد و موضوع ابن بلخی و فارسنامه رو منبع قرار میده اما بعد ها میان و عقب نشینی میکنن از گفتارشون چرا که خب ماجرای حمله و سرکوب مردم فارس ب قلم ابن بلخی کذبه و علامه بلاذری خودش در فتوح این مطلب رو وقتی میاره ک دلایلش رو خودشم قبول نداره و مثل ماجرای "یقولون" گفتن طبری دروغگو در ماجرای حضور حسنین علیهما السلام در جنگ ایرانه، میگه گفتن منم نمیدنم، در مورد سرکوب مردم فارسم همینه ماجرا زمان پسر عفان و سال 30 ه-ق ک خیلی بی دلیل جناب زرین کوب به حضرت امیر علیه الصلاه و السلام ربطش و میده و میگه حضرت امیر ابن عباس زیاد رو فرستاد در حالی ک والی بصره بود(( خلافت بر حق علی بن ابی طالب ع سال 35 ه ق شروع شد و این دروغی بیش نیست))؛ این وقتی بشدت در هم کوبیده میشه ک بدونیم ابن عباس والی بصره نبوده و اصلا ماجرای سرکوب ب ابن عامر و عثمان  برمیگرده هرگز علی بن ابیطالب بعنوان خلیفه بلاد اسلامی ب گفته عناد ورزانی چون ابن بلخی، ساحره تاریخ نگار طبری و امثال ابن خلدون مالکی مذهب و بلاذری ک خودش گفته سندش مشکل داره،  شورش مردم فارس و خراسان و غیره رو در خون فرو "" ننشاند"" و این ب نظر من کوچیکترین و خیلی کوچیکترین صحت نداشته و حضرات تاریخ نگاری ک ذکر کردم جز عناد ورزی چیزی نداشتن، عرایضم رو با این مطلب ب اتمام میرسونم ک همه مطالب بالا و نویسندگانشون درمورد حمله و سرکوب حضرت امیرالمومنین ع به ایران از گزارش های شخصی و خبر واحد گرفته شده ک کسایی ک اهل گرفتن باشن و اندکی رجال و جرح و تعدیل رو خونده باشن میدونن ک اسناد بدون ذکر سند پشیزی ارزش نداره برحسب اتفاق ابن بلخی و امثال بلاذری خودشون گفتن خبر واحد و گزارش شخصی یعنی منبعی نداریم ولی نوشتیم حالا چرا بعدها همه بیان الگو رو بذارن طبری ساحره و ابن بلخی کذاب و بلاذری نادان پاسخ رو باید از خودشون جویا شد با درود مجدد به دکتر زرین کوب و سپاس از زحمات استاد بر تاریخ این کشور و کیان ایران بزرگ ، وسلام و درود خدا بر دوستداران ایران عزیز و  شیعیان پسر ابی طالب ک خلیفه بر حق خدا بود

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 31