«چرا کشورها شکست می خورند» اساسا راجع به وضع اقتصادی انواع جوامع از جماعات و آبادی های اولیه تا کشورهای امروزی است؛ اما ارجاعات پرشمار مولفان به تجربه های جهانی، به کتاب خصلتی تاریخی هم داده است، و حتی می توان گفت این کتاب راجع به تاریخ تحولات اقتصادی جوامع و با تاکید بر مبحث توسعه است. از این حیث، با وجود اینکه مشرب اقتصادی مولفان (نهادگرایی) در سراسر کتاب با قوت تمام جاری است، کتاب بیش از آنکه ذیل یکی از نحله های اقتصادی قرار گیرد، از لون تاریخ است.
این کتاب را میتوان کتابی میانرشتهای تلقی کرد که رویکرد اقتصاد سیاسی را برای تحلیل بهکار میگیرد. مناسبات مشترک، روابط متقابل و همبستگیهای میان اقتصاد و سیاست که نهادها و چگونگی ساخت آنها را متاثر میسازند در این کتاب در کشورهای مختلف جهان در قرنهای اخیر مورد بررسی و کنکاش قرار گرفتهاند. نهادهای سیاسی فراگیر و بهرهکش و تعامل آنها با نهادهای اقتصادی فراگیر و بهرهکش یکی از موضوعات اصلی و جاری و ساری در کتاب است. این کتاب میتواند برای دانشجویان رشتههای اقتصاد و علوم سیاسی مفید باشد و قابلیت تدریس در این دو رشته را دارد. این کتاب همچنین میتواند بهعنوان منبعی برای درس اقتصاد توسعه مورد استفاده قرار گیرد. کتاب حاضر نه تنها برای خواننده حرفهای و دانشگاهیان مفید است بلکه حاوی نکات زیادی برای خوانندگان عادی نیز هست که علاقهمند به این پرسش هستند که چرا بعضی کشورها ثروتمند هستند و بعضی دیگر فقیر و میخواهند بدانند چه میشود که مسیرهای توسعه اقتصادی کشورها گاهی اوقات خیلی واگرا هستند.
در سالهای اخیر اقتصاد نهادگرایی توسط گروهی از اقتصاددانان ایرانی طرفدار نهادگرایی بهشدت ترویج شده و در دانشکدههای اقتصاد هم با اقبال مواجه شده است. تعریف نهادگرایی در اقتصاد ایران مبهم است و البته اقتصاددانان نهادگرای داخلی هم چارچوب مشخصی برای بیان ایدههای خود یا تحلیل اقتصاد ایران ارائه نکردهاند. نویسندگان کتاب حاضر تعریفی روشن، بیابهام، بینشافزا و تاملبرانگیز از نهادهای اقتصادی فراگیر و بهرهکش ارائه میدهند و آن را برای تحلیل شرایط اقتصادی در سراسر جهان در ادوار تاریخی مختلف بهکار میگیرند. نویسندگان معتقدند که شکلگیری نهادها را باید در بازههای زمانی دور و دراز مورد توجه قرار داد. روند تاریخی حرکت یک جامعه به سوی ساختدهی نهادها است که مسیر توسعه اقتصادی کشور را تحت تاثیر خود قرار میدهد و آن را میسازد. کتاب حاضر میتواند راهنمایی باشد برای پاسخ به پرسشهای متعددی که از زاویه نهادگرایی پیش روی اقتصاددانان و اقتصادخوانان ایرانی علاقهمند به نهاد و نهادگرایی برای تحلیل اقتصاد ایران قرار دارد.
«چرا کشورها شکست میخورند»، تالیف هوشمندانه و ابداع سبک تازهای در تاریخنگاری است.
کتاب سیاست اقتصادی: شش گفتار درباره سوسیالیسم، کاپیتالیسم، اقتصاد و سیاست اثر لودویگ فون میزس، دومین کتاب از «مجموعه آموزش اقتصادی» به بررسی مقالات شش گانه اقتصاد و سیاست میپردازد که هر کدام مبحثی مستقل است اما میان آنها هماهنگی وجود دارد.
گفتارهای ششگانهای که در کتاب سیاست اقتصادی (Economic policy) آمده، مقدمهای جامع و موثر بر آرای میزس است. البته این آرا به شکل موشکافانهتر در کتاب کنش انسانی و آثار دیگر میزس آمده است. با این حال برای کسانی که تازه با اندیشههای میزس آشنا شدهاند یا در آغاز راه این آشنایی هستند کتابهای سادهتری مانند دیوانسالاری یا ذهنیت ضد سرمایهداری، بهترند. خوانندگانی که چنین پیشزمینهای داشته باشند، اصول بازار آزاد و نظریههای مکتب اقتصادی اتریش را که در آثار مهم میزس آمده است، بهتر یاد خواهند گرفت.
لودویگ فون میزس (Ludwig von Mises) از بزرگترین اقتصاددانان قرن بیستم است، که کتابهای نظری عمیقی مانند کنش انسانی، سوسیالیسم، نظریه و تاریخ و آثار پرشمار دیگر نوشته است.
اقتصاد مطلوب، که جوابگوی امروز و فردا باشد، بسیار ساده است: دولت باید از جان و مال افراد تحت حکومتش در برابر تجاوز داخلی و خارجی دفاع کند، اختلافات اتباع را حل کند و آنان را به حال خود بگذارد تا هدفها و غایات گوناگون خود را پی بگیرند. چنین سخنی در زمانه ما که بنیادش بر مداخله دولتهاست، سخنی رادیکال به شمار میرود. امروزه، پیوسته از دولتها خواسته میشود مقررات وضع کنند، اقتصاد را قبضه کنند و قیمت برخی کالاها و خدمات را افزایش دهند و قیمت برخی دیگر را کاهش دهند، دستمزدها را تنظیم کنند، به راهاندازی برخی بنگاهها کمک کنند و راه شکست برخی دیگر را ببندند، از ریختوپاشها حمایت کنند و قس علی هذا.
دولت باید مراقبت و پشتیبانی کند اما نه از خود مردم بلکه باید پاسدار اوضاع و احوالی باشد که در آن افراد، تولید کنندگان، بازرگانان، کارگران، کارآفرینان مبتکر، پسانداز کنندگان، و مصرف کنندگان بتوانند هدفهای خود را در سایه صلح دنبال کنند. اگر دولت همین کار را بکند و کار دیگری نکند وضعی که مردم برای خودشان ایجاد میکنند از آنچه دولت شاید بتواند، بسیار بهتر خواهد بود. جانمایه پیام پروفسور لودویگ فون میزس در این کتاب کوچک، همین است.
هدف کتاب اقتصاد انرژی نوشتۀ ویدا ورهرامی، فهم اقتصاد انرژی و آشنایی شما با عرضه و تقاضای انرژی و عملکرد انواع سیاست گذاریها در بخش انرژی است.
اقتصاد انرژی شاخهای از اقتصاد کاربردی است که به صورت منطقی و سیستمی دانش فهم موضوعات را گسترش میدهد. لزوم معرفی رشته اقتصاد انرژی از منظر موارد زیر است:
1- صنایع نیازمند فهم روشها و جریانات استفاده مناسب از انرژی هستند.
2- دسترسی و بهرهبرداری از ذخایر انرژی بر عملکرد جامعه موثر است و بر بخشهای مختلف جامعه تاثیر میگذارد.
3- تحلیل در مورد مسائل مربوط به انرژی بسیار مورد توجه محققان در رشتههای مختلف است.
موضوعات پیرامون انرژی بیشتر از یک قرن است که از جانب اقتصاددانان مورد تحلیل و توجه قرار گرفته و میگیرد. اما اقتصاد انرژی به عنوان یک شاخه مجزا از رشته اقتصاد بعد از اولین شوک نفتی در سال 1970 به صورت دانشگاهی شکل گرفت. افزایش قیمت نفت در سالهای 74-1973 منجر به این شد که اهمیت انرژی در توسعه کشورها بیش از پیش مدنظر قرار گیرد. از آن زمان محققان، دانشگاهیان و سیاستگذاران، علاقه زیادی به مطالعه در زمینه اقتصاد انرژی پیدا کردهاند.
اقتصاد انرژی نیز همانند سایر شاخههای اقتصاد با موضوع کمیابی منابع مواجه است و از شاهراههای سرمایهگذاری و تامین مالی به کل اقتصاد مربوط است. در سال 1970 بیشتر توجه و تمایل از جانب اقتصاددانان در راستای فهم صنعت انرژی به خصوص صنعت نفت بود و تلاش زیادی در راستای جایگزینی انرژیهای تجدید ناپذیر با انرژیهای تجدید پذیر صورت میگرفت. در سال 1980، موضوعات زیست محیطی نیز مطرح شد مبنی بر اینکه در کشورهای پیشرفته استفاده بیش از حد از انرژی، آثار زیست محیطی منفی زیادی به همراه دارد که باید تحت کنترل قرار گیرند. در این زمان، مطالعات انرژی در سطح منطقهای بسیار گسترش یافت. به طوریکه در سال 1992 خصوصیسازی بازارهای انرژی با وجود تغییرات آبوهوایی مورد بررسی و بحث زیادی قرار گرفت.
در کتاب اقتصاد انرژی، ارتباطات میان بخش انرژی و سایر بخشها در قالب دو مرحله قابل بیان و تحلیل است:
الف- مبادله انرژی؛ تمام مبادلات حاملهای انرژی اعم از نفت و گاز در جهان، همراستا با تفاوتهای طبیعی در ذخایر انرژی در میان کشورها و اختلاف میان عرضه و تقاضای داخلی، جریان تکنولوژی، منابع انسانی، منابع مالی و آلودگی ناشی از انرژی است.
ب- نهادهای بینالمللی بر معاملات میان کشورها و دولتها اثر میگذارند. نهادهایی مثل بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول جز این نهادها هستند. سایر ارتباطات میان کشورها به صورت ارتباط میان دولتهاست که بر مبادلات حاملهای انرژی موثر هستند.
آرنگ کشاورزیان در این کتاب موشکافانه به مقایسه اقتصاد و سیاست بازار ایران در دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی پرداخته است. حکومتی که با انگیزه مدرنیزاسیون در صدد تضعیف بازار بود و نظامی که با وعده محافظت از بازارها به منزله نهادهایی «اسلامی» به قدرت رسید.
کتاب بازار و دولت در ایران شبیه یک داستان است که استادانه از اقتصاد و سیاست ایران سخن میگوید. این کتاب با قرار دادن بازار تهران در کانون توجه خود، خواننده را به مطالعه دقیق و درگیرانه اندیشمندان اجتماعی علاقهمند به خاورمیانه و تاثیرات مدرنیته بر بازار ترغیب میکند.
این اثر از دو جنبه اهمیت زیادی دارد اول این که دیدگاهی متنوع درباره چگونگی کارکرد بازار تهران ارائه میدهد و دوم، بازشناسی چگونگی مطالعه این فضاهای اجتماعی را عرضه میکند.
فصلهای 1 و 2 به تعریف و صورتبندی مفهوم بازار در چارچوب ایدئولوژیک و نظری اقتصادهای خاورمیانهای و بازارها در کلیت آن میپردازد. فصل 3 و 4 ترسیمی ظریف و تاریخی ارائه میکنند که بازارها چگونه شبکههایی با «برنامههای تحولآفرین» هستند. فصل 5 مطالعات قومیتشناختی غنی از سه کالا (فرش، چای و بلور) در اختیار خواننده میگذارد و فصل 6 از معمای روابط بازار -دولت و بازار- مسجد پرده برمیدارد که بهعنوان متحدانی پذیرفته شدهاند که بدون اینکه هرگز به چنین شیوه توصیفی بسط و تحلیل شده باشند، سیاست ایران را تغییر دادهاند.
تمرکز این فصل مهم و پایانی، سازماندهی بازارهاست که به آنان این امکان را میدهد تا در قالب اشکالی از اعتراض سیاسی علیه سیاستهای دولت عمل کنند.
پژوهشگران حوزه اقتصاد، مخاطبان اصلی این کتاباند اما زبان و بیان ساده و جذاب آن میتواند خواندنش را برای مخاطب غیر متخصص علاقهمند به اقتصاد و سیاست هم جذاب کند.
کتاب سقوط بازار سهام در 1929 نوشته برندا لانگ با ترجمه محمود نجفینژاد منتش شده است و به سقوط والاستریت در سال 1929، بهعنوان سهشنبه سیاه شناخته شده است میپردازد. سقوط بزرگ یا سقوط بازار سهام، 24 اکتبر سال 1929 آغاز شد و مخربترین سقوط در تاریخ ایالات متحده آمریکا بود. این دوره، آغاز رکود بزرگی بود که بالغ بر ده سال همه کشورهای صنعتی غربی تحت تاثیر آن قرار گرفتند.
سقوط بازار بورس در اواخر 1920 صورت گرفت. در طول نیمه دوم 1920، تولید فولاد، ساختوساز ساختمان، حجم معاملات خردهفروشی، ثبتنام خودرو و حتی راهآهن پیشرفت کردند. سود خالص تلفیقی 536 شرکت تولیدی و تجاری برای شش ماه اول سال 1929، افزایشی بیسابقه معادل 36.6 درصد نسبت به سال 1928 نشان داد که منجر به دو برابر شدن سود آهن و فولاد شد. این آمار و ارقام بزرگترین سفتهبازی در بورس را به وجود آورد که سبب شد صدها هزار نفر آمریکایی در بازار سهام سرمایهگذاری کنند. تعداد قابلتوجهی از آنها برای خرید سهام بیشتر استقراض کردند. در ماه اگوست سال 1929، کارگزاران به سرمایهگذاران کوچکتر بیش از دوسوم ارزش اسمی سهام خریداریشده، وام دادندکه مبلغ آن بیش از 8.5 میلیارد دلار، یعنی بیش از مقدار کل ارز در گردش در ایالات متحده در آن زمان بود. این اتفاقات یکی از مهمترین اتفاقات اقتصادی جهان است و در این کتاب به دلایل و تاثیرات آن میپردازد.
این کتاب را به تمام پژوهشگران و علاقهمندان به اقتصاد پیشنهاد میکنیم
گریز از فقر؛ بیگارگاهها در اقتصاد جهانی اثری از بنجامین پاول است. پاول در این کتاب نظریاتی درباره ریشهکنسازی فقر بیان کرده است.