• کتابی که هر چند وقت یک بار باید خونده بشه تا حواسمون جمع بشه... قبل از اونکه دیر بشه...

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 62
  • شهید کابلی از علمش در راه دینش استفاده کرد و سر انجام در کربلای 5 در شلمچه به خیل شهدا پیوست

    مزار این شهید بزرگوار در بهشت زهرای تهران، قطعه 29، ردیف 16 و شماره 15 هست، که میشه قطعه واقع در غرب مزار شهید اوینی

    شعری که آخر وصیت نامه اسن شهید بزرگوارنوشته شده:

    این سطر جاده ها که به صحرا نوشته اند

    یاران رفته، از قلم پا نوشته اند

    لوح مزار همسر بسته نامه هاست

    کز آخرت به مردم دنیا نوشته اند

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 3
  • به واسطه این شهید و در این کتاب  با شهدای بیشتری مثل شهید علیرضا ناهیدی، شهید نورانی و شهید قصه ای هم بیشتر آشنا می شویم

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 3
  • شهیدی از دانشجوهای دانشگاه علم و صنعت که تصویرشان روی دیوار بسیج دانشگاه هم نقاشی شده

    شهید سید یوسف کابلی یا حسینی پسر اقای سناتور! آقای سناتوری که دو دوره نماینده مجلس در زمان شاه بود

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 3
  • از دیدگاه ریزبینانه، برخی اشکالات ویرایشی وجود دارد که روانی متن را کم کرده، اما تعدادشان انگشت شمار و قابل چشم پوشی است.
    از نظر محتوا هم انتظار می‌رفت که همسر فضه و فرزندانش را بیشتر و کامل تر معرفی شوند و سرانجام این زن بازگو شود، اما این اتفاق رخ نداده که یا خواست نویسنده بوده و یا ناشی از کمبود منابع مورد اطمینان.
    این نکته رو هم قابل ذکر هست که منبع برخی اتفاقات کتاب در پاورقی گفته شده و نویسنده برایشان سندی آورد.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 797
  • بخش عمده کتاب مربوط به زمان مدینه است و ما شان نزول برخی آیات و سنت زندگی پیامبر و دختر محبوبش را در این قسمت از نظر می گذرانیم.
    جریان جنگ خیبر هم در این روایت جای گرفته و داستانی بودنش آن را در ذهن ماندنی تر کرده است.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 796
  • کتاب با ذکر داستانی از کهنسالی فضه، زمانی که تنها با آیات قرآن سخن می گفته آغاز می شود و بعد از آن روایت زندگی فضه را از زمانی که مریم نام داشته و در دهکده نوبه زندگی می کرده ادامه می‌یابد
    بعد از آن در دربار پادشاه حبشه میمونه نام می‌گیرد و کنیز دختر نجاشی می شود، همان نجاشی که هجرت مسلمین به دیارشان را پذیرا شده بود و نام پسرش را هم نام پسر جعفر و اسما، عبدالله نهاده بود.
    در ادامه به مدینه فرستاده شده و توسط پیامبر فضه نام گرفته که ایشان او را به فاطمه س بخشیدند. 

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 796
  • شاید کتاب روایت های پراکنده و بی دنباله هم بود، شاید نیاز به بسط و تفصیل خیلی بیشتر از این داشت، ولی همین روایت ها هم برای من مثل جرعه آبی در بیابان بود برای آشنایی با چنین عالمی، و خانم برادران هم خیلی خوب لذت این روایت ها رو چشیدنی تر کرده بودند...
    چقدر حوزه و جامعه امروزی ما به افرادی با نبوغ و طرز فکر سیدمحمد باقر صدر و آمنه صدر نیاز داره...چقدر مردم عراق راحت این در گرانبها رو از دست دادند ...چقدر جامعه عراق بی سر و سامان شده...چه پاسخ هایی توسط این عالم به نیازهای امروزی جامعه داده شده که ما از اونها بهره کافی و وافی رو نبردیم...و چه زمینه ای برای تحقق جامعه ای با ارکان اسلامی فراهم شده و در خیلی از زمینه ها رها شده و چه کارها که روی زمین برای ما باقی نمانده است...
    افسوس و دریغ برای آنچه گذشت و میتوانست بشود و نشد... و امید و تلاش مضاعف برای شدن آنچه می تواند بشود...انشالله...

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 9
  • حین خواندن کتاب، کتاب های سه دیدار و ارتداد برام مرور شدند، آنجایی از ارتداد که پدر امام خمینی، مصطفی، را مردم تنها گذاشتند و ایشان شهید شدند و ارتدادی که امام درش شهید شدند و مردم هم بی سر و رهبر...و قدر انقلاب، برای من انقلاب و جنگ ندیده بسیار بسیار فراتر رفت...از موقعیتی خوب به نعمتی بی بدیل و نیازمند مراقبت که ارزوی همه انبیا بوده تبدیل شد...الحمدالله.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 9
  • یک کتاب باصفا و لطیف و ارام و مهربان و پر از دوستی با تصویرگری خلاقانه و عالی.
    آموس، پیرمردی که در باغ وحش کار می کند و دوست حیوانات است، روزی بیمار میشود( تا اینجا داستان با متن همراه هست، در چند صفحه ای که دوستانش تصمیم میگیرند به دیدن اموس بروند و از او مراقبت کنند، صرفا عکس میبینیم، و بعد دوباره داستان با متن همراه می شود ) و هر کدام از حیوانات به نوعی مراودات اموس با خودشان رو در حق پیرمرد جبران می کنند و اخر سر همه کنار اموس می خوابند تا فردا به محل کار اموس که همان باغ وحش است برگردند.
    طیف رنگ تصاویر کتاب شاد نیست و ما توی هر صفحه به غیر از سیاه و سفید سه رنگ از بین سبز،ابی،زرد و نارنجی رو میبینیم و هرجا نقطه حاشیه ای پررنگی! از داستان بوده با رنگ قرمز مشخص شده.
    هوای هم رو داشتن، همراهی های متفاوت متناسب با دوست، پذیرفتن ضعف های طرف مقابل و بودن در کنارش و نادیده گرفتن ضعف هاش با صبر و حوصله رو می تونیم از موضوعات کتاب بدونیم، شاید بهتر باشه بگیم موضوع کتاب اینه که "چجوری میشه دوست خیلی خوبی برای هم باشیم".
    انتشارات امیرکبیر جلد کتاب رو هم یه سانسورکی کردن!

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 6
  • شعرهای این کتاب برای خیلی از ماها سرشار از خاطره هستن مخصوصا شعر گل گل گل، گل اومد کدوم گل!
    پسر دهه نودی من هم شعرها رو دوست داره و خیلی جاهاش رو حفظ شده هم به خاطر موضوعات جذابش و هم ریتم و لحن و ساختار شعری مناسبی که دارن
    فقط فقط کاش تصویرگری کتاب مجدد دوباره انجام بشه و تصویرهاش هم مثل شعرهای این کتاب سرشار از زیبایی و لطافت و انرژی بشه.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 7
  • مثل کرونا که ارزش خیلی نعمت ها رو برامون پر رنگ کرده این کتابم بعضی از نعمت های جامعه رو به من نشان داد و باعث شد از زاویه دیگری هم به شرایط جامعه امروزیمون نگاه کنم

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 24
  • محتوای کتاب هم داستان یک خانواده و جامعه پیرامون انها هست که به فرض شکست انقلاب در شب بیست و دوم بهمن و حوادث به دنبال اون جلو میره و سرنوشت جامعه و افراد رو در این اینده ترسیم کرده

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 24
  • نیمه اول کتاب واقعا اعصابمو خرد کرده بود و برام خیلی تلخ و تاریک و غم محض بود
    اما از نیمه دوم تلخی قابل تحمل و بهتر شد و رگه های امید هم بالاخره فرصت بروز و ظهور پیدا کردن

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 24
  • کتابی که سعی شده نثرش مثل کتاب های نادرابراهیمی باشه و شاید تا حدی موفق بوده باشه

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 24
  • کتاب رو خوندم، یه داستان نرم و لطیف

    جایی نوشته بود در توضیح مرگ میتونه کمک کننده باشه،جای دیگه هم نوشته بود در توضیح اداب دوستی

    ولی به نظرم باید بگذره و کتاب رو برا چند تا بچه بخونم تا نظرم و دریافت اونها براک واضح تر بشه

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 8
  • کتابی که هر چند وقت یه بار باید خونده بشه تا حواسمون بیشتر جمع بشه...قبل از اونکه خیلی دیر بشه

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 62
  • اگر به کتاب هایی مثل هری پاتر علاقه مندید، حتما این کتاب رو هم دوست خواهید داشت چرا که هم به فرهنگ و داستان های ما نزدیک تره و هم تو دنیای سحر و جادو و در کنار موجوداتی چون جن و پری میگذره

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 43
  • یه کتاب تخیلی جالب انگیزناک و قابل باور و در نوع خودش بین کتاب های فارسی،بی نظیر.

    اگر نوجوان بودم حتما و حتمااز بعضی قسمت های همراه با جن خیلی می ترسیدم، گرچه جن ها توی کتاب خیلی لطیف تر ازجن هایی بودکه ما رو تو نوجوانی باهاش میترسوندن.در کل سفر در این دنیا رو توصیه می کنم چون واقعا لذت بخش و مفرح بود

    خیلی از پا نویس ها و پی نوشت های کتاب هم هنوز ذهن منو درگیر کرده که واقعیت داشتن و جز حقیقت های زندگی دنیای ما و جن ها بودن یا فقط توی دنیای ذهن خواننده ساخته شده بودن!؟نظر شما چیه؟



    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 43