داستان زنی است که چهرهای مرموز و رازآلود دارد و بر فراز صخرهای، درون غاری ساکن است. دهانهی غار را با پردهی نئی پوشاندهاند و گاه این زن رازآلود آنجا ظاهر شده و از پشت آن پرده، با زائرانی که در طلب چیزی از او، آنجا آمدهاند سخن میگوید و پرده از اسرار آنها بر میدارد تا اینکه روزی، سه مرد در پای صخره حاضر شده و هر کدام، از گرفتاری و مصیبتی که دچار شدهاند سخن میگویند. مواجهی این سه مرد با این زن مرموز، و ربط شکفت آور هر سهی آنها با این زن و آشکارشدن راز پنهان او، محور داستانی است که بیضایی با قلم بینظیر و ذهن خیالپرداز و اندیشههای خاص اخلاقیاش آن را پرورده و به تصویر میکشد.
دکتر زرین کوب با قلمی روان و بی پیرایه در این کتاب، تلاش کرده تا این پیر گنجه را از دریچه ای جدید به همگان نشان دهد.دریچه ای به سوی ناکجا آباد. نا کجا آبادی که آنسوی کوه قاف بر پهنای بی کرانِ عالمی،سرشار از صلح و لبریز از آرامش و پر از زیبایی دامن گسترده و چشم به راه ساکنان خویش است. راهی که نظامی با تکیه بر آموزه های اخلاقی و اندیشه های حکیمانه با گشودن در مخزن اسرار، جستن آن را آغاز می کند و از آنجا رو به دیار عاشقی کرده و خسروانه، به راه شیرین می رود و ناگاه خود را در بیابان های نجد همراز و همداستان مجنون صحراگرد می بیند . آنجا هم نشانی از این ناکجا آباد گم شده پیدا نمی کند. می رود به سرزمین پادشاهان. هم عنان بهرام می شود و بر هفت عماری آراسته به نقش های دل ربا، نقش هفت پیکر زیبا روی را که تجلی زیبایی از هفت کشور جهان بودند را به نظاره نشسته و گوش به داستان هایشان می سپارد. اما گویی آب حیات را نه در سرزمین خسروان و پادشاهان، که در دل تاریکی و ظلمات باید جست. شرفنامه ی بزرگی را سروده و در آنسوی ظلمات، جایی که خضر هم از همراهی او باز می ماند، نامه ی اقبال او را به دستش می دهند. این پیرگنجه پس از سالها طلب و جستجو، آن نا کجا آباد را در خودش می یابد. خودش را سرشار از گوهرهایی می بیند کز صدف کون و مکان بیرونند و دست از طلب کردن گم شدگان لب دریا بر می دارد و آنچه خود دارد را دیگر از بیگانگان طلب نمی کند. که آن را “می سازد “. این نا کجا آباد را با ذره ذره ی وجودش و جانش، می سازد. حال او اینجاست.کنار ما، چشم به راه ما. ما را به دیار نور و روشنایی می خواند.
آیینه ی جام، به واقع آیینه است که در آن عکس رخ این نابغه ی نادره ی دوران، یعنی حافظ شیرازی را در سایه ی فهم بهتر استعاره ها و جایگاه و معنی واژه های خاصی که در جا به جای اشعارش دیده می شوند، بهتر و روشنتر و دقیق تر خواهید دید. زنده یاد دکتر عباس زریاب خویی، با قلمی روان و بی پیرایه اما عمیق و محققانه، نشان می دهد که آنچه حافظ را از دیگر شاعران و بزرگان و ادیبان ما جدا کرده قدرت خلق استعاره های فرا حسی یا انتزاعی است که پیچیده ترین و مرموز ترین و در عین حال شیرین ترین ارتباط های معنایی را با عالم خارج خلق می کند. استعاره هایی که نشان از قدرت خیال شاعر است. این توانایی شاعرتا به حدی است که از همان آغازین روزهای همه گیر شدن غزل هایش، او را " لسان الغیب" نامیدند و بازگوکننده ی اسرار نهان و ساکن حرم ستر و عفاف ملکوتش می دانستند. خودش هم به صراحت و بی پرده از این همنشینی سخن رانده و خود را همتراز ملایکی می بیند که شبانه بر در میخانه ها کوفته و جان لطیفش را بی خود از شعشعه ی پر تو ذات الهی می کنند و شان غزل هایش را تا جایی می داند که گویی قدسیان در بارگاه ملکوت اشعار او را از بر می کنند.
این کتاب دربچه ای است به سوی این جهان راز آلود استعاره ها.
بر خلاف عنوان کتاب که ممکن است باعث ایجاد این تصور شود که کتاب در زمینه ی فهم ایدئولوژی و نقش شیطان در زندگی آدمی است، به هیچ روی محتوای کتاب ارتباطی با این برداشت ندارد. بلکه ایدئولوژی شیطانی عنوانی است از نوعی رویکرد آدمها در مواجه با اندیشه ها. آنجا که عقده ها، به جای عقیده ها سخن می گویند.آنجا که به جای عاقله، ذائقه را مبنا قرار داده و به جای تحلیل حرف، به تحلیل گوینده ی حرف می پردازند. آنجا که وقتی اندیشه و نگاهی را مخالف یافته ها و فهم و شاید مصالح و منافع خود می بینند، به جای نقد مستقیم و واکاوی انگیخته ها، به سراغ انگیزه ها رفته و حمله های شخصی را آغاز می کنند. این کتاب در معرفت شناسی اندیشه ها و فهم چگونگی نقد نگاه های مختلف، تاثیر به سزایی دارد.
وقتی بین "واقعیت " و " حقیقت " انسان فاصله ای به درازای هستی می افتد، آدمی بیش از هر زمان دیگری زجر می کشد و چه رنجی می برد تا بتواند رنگ تعادلی زیبا و تسلطی دوست داشتنی را به تک تک لحظه های زندگی اش بخشد. و رزا لوگزامبورگ یکی از همین انسان هایی است که روحش و حقیقت بودنش و ذره ذره احساسش در آتش عشق می سوزد و جز سودای دوست داشتن و اندیشه مهر ورزیدن رویایی در سر ندارد و به تعبیر خودش جز " آفتاب و آرامش و آزادی" از زندگی هیچ نمی خواهد ، اما در همان حال محکوم است به بودن و زیستن و جنگیدن در جامعه ای که در آن عدالتش را به پای سرمایه داری و آزادی اش را به پای قدرت های بزرگ قربانی کرده اند. این کتاب با قلمی عمیق و زیبا و تاثیر گذار می کوشد تا پرده از ابعاد مختلف زندگی رزای عاشق و مبارز بر دارد.