
در کتاب محاکمه عادتها ، بدن مردی پنجاه ساله ، در یک دادگاه بین المللی علیه "مغز "خود ، شکایت طرح میکند .
نام این مرد "اورهان" است که از شهر قونیه ترکیه ، پا به جزیره برینلند می گذارد . او که به " عادت سرسری خواندن متون و قراردادها " آلوده است ، ناخواسته پای قراردادی را امضاء می کند که به " تعمیرگاه بزرگ مغز " این اجازه را می دهد که " بدن " او را از" مغزش " جدا کنند .
در ادامه داستان "بدن اورهان " به وکالت خانم وکیل میشلا ، علیه " مغز اورهان " با وکالت آقای مایکل و به قضاوت عالیجناب سباستین ، وارد یک محاکمه بسیار خواندنی می شوند که در صحن علنی دادگاه رخ می دهد .
ده ها هزار نفر برای دیدن این دادگاه به جزیره برینلند هجوم می برند و این خبر در صدر اخبار رسانه های دنیا قرار می گیرد.
وکیل "بدن" ، "مغز " را به " تکرار عادتهای اشتباه " متهم می کند و قصد دارد برای همیشه حق حضانت و سرپرستی را از "مغز " بگیرد .
بدن دیگر نمی خواهد مال مغز باشد !
"بدن " صاحب مغز جدیدی ، پر از عادتهای خوب شده ، که این شرایط را برای مغز قدیم سخت می کند .
مغز برای پس گرفتن بدنش باید نظر قاضی و اعضا هیئت منصفه را جلب کند !
اما متاسفانه ، اعضا هیئت منصفه با اتفاق آرا "مغز" را به "جرم ناموفق بودن در زندگی" گناهکار تشخیص می دهند .
مغز تنهاست .
او شرایط سختی را سپری می کند .
او باید با تمام قوا بجنگد تا بتواند بدنش را که بر اساس عادتهای بد از دست داده ، پس بگیرد !
اینکه سرنوشت این دادگاه بین المللی که مطابق با استاندارد دادگاههای آمریکایی تالیف شده ، چه خواهد شد ، بماند برای اینکه شما کتاب را بخوانید ، اما خوب است که بدانید ، درست در واپسین لحظات نا امیدی ، یک بیت شعر از مولانا ، درهای بسته را به روی مغز اسیر در بند عادتهای بد ، می گشاید .
" تجارت عادتها " عنوان فصل اول کتاب محاکمه عادتهاست که در فضای اینترنت منتشر شده و در دسترس عموم قرار دارد .
آنرا بخوانید تا ذهنیت شما را برای ورود به کشور جمهوری دموکراتیک برینلند ، آماده شود .
کشوری که وجود خارجی ندارد !!



