یک عکس، یک خاطرهی ارزشمند، یک فرصت برای بازگشت به گذشته ...
در یک آتلیهی عکاسی دنج در کوهستانی میان این دنیا و دنیایی دیگر، انگار شخصی از خواب بیدار میشود. مردی مهربان به آنها یک فنجان چای داغ میدهد و به آرامی توضیح میدهد که با رسیدن به پایان زندگیشان، یک مأموریت نهایی دارند.
مجموعهای از عکسها در مقابل آنها قرار میگیرد که هر یک نمایانگر یک روز از زندگیشان است. اکنون باید تصمیم بگیرند کدام یک از این عکسها ارزشمندترین خاطراتشان را بهتصویر کشیده است تا اینکه در یک فانوس زیبا جای بگیرند. زمانی که این روند بهاتمام برسد، فانوس شروع به چرخیدن میکند، لحظات گرانقدر زندگیشان از مقابل چشمهایشان میگذرد و سپس به دنیایی دیگر هدایت میشوند.
اما، خاطرات موردعلاقه ما، همانند عکسهایی که برایمان عزیز هستند، با گذشت زمان، محو و بهدست فراموشی سپرده میشوند، بنابراین بازدیدکنندگان این آتلیه فرصتی را به دست میآوردند تا بتوانند به یک روز از زمان گذشته سفر کنند و دوباره عکس بگیرند. هر کدام از آنها داستانی ارزشمند برای گفتن دارند. از پیرزنی که پس از یک فاجعه در توکیو جامعهای را بازسازی میکند گرفته، تا یک مرد یاکوزای آسیبدیده که زمانی را بهیاد میاورد که مهربان بود و در آخر کودکی قوی که برای زنده ماندن میجنگد.