امیدوارم به زودی تجدید چاپ شود.
من از طریق یکی از شعرها شون با نزار قبانی آشنا شدم
اشتباه نکن
رفتنت فاجعه نیست برایم
من ایستاده می میرم
چون بیدهای مجنون
در این داستان ها تلاش جلال در راه روشنگری جامعه ایران در آن زمان است. داستانهای مجموعه دربردارنده حدیث نفسها، خاطرات و گویههای تنهایی آل احمد هستند، با مایههایی از افشای حقایقی در باب عرفها و سنتهای دست و پاگیر اجتماعی و افزون بر آن، درخواست نویسنده برای افقی بازتر و فضایی برای نفس کشیدن است.
قصههای جلال گلچینی از مجموعه داستان «زن زیادی» با عناوین: «تجهیز ملت»، «پستچی»، «شوهر آمریکایی»، «دفترچه بیمه»، «عکاس با معرفت»، «دید و بازدید عید»، «زیارت»، «تابوت» از آثاری ست که ئر این کتاب است.
این کتاب با توجه به تجربه نویسنده از افسردگی نوشته شده و قسمت به قسمت راه حل مشکلات را بیان می کند.
خواندن این کتاب را به تمام افرادی که دچار افسردگی هستند (مخصوصا در زمان حال که به شدت با بیماری کرونا درگیر هستیم و مجبور به رعایت بیشتر بهداشت ) توصیه می کنم
قصه های امیر علی نوشته امیر علی نبویان است ،که طنز نوشته شده و در چهار جلد چاپ گردیده است.
قصه امیر علی :
در ابتدا از تلویزیون پخش می شد در برنامه تلویزیونی رادیو هفت در شبکه آموزش
پس از آن امیر علی نبویان تصمیم گرفت که نوشته های خود را مرتب نموده و به صورت یک کتاب چاپ کند .
کتاب دوم: دستورهای پختوپز
دریابندری پیش از چاپ کتاب در مصاحبهای با منصور ضابطیان که در ضمیمه آخر هفته روزنامه حیات نو چاپ شد به نام و موضوع این کتاب اشاره کرد.
دریابندری و راستکار در زمستان 86 به همراه آقای محمد زهرایی (ناشر کتاب و مدیر انتشارات کارنامه) در یکی از قسمتهای برنامه باز هم زندگی با اجرای بیژن بیرنگ ظاهر شدند و در مورد کتاب توضیحاتی دادند.
نجف دریابندری در دوران زندان با آشپزی آشنا شد و پس از آزادی با توجه به ذائقه ماجراجوی (ذائقه ماجراجو عبارتی است که دریابندری و راستکار به کار میبرند) وی و همسرش، آشپزی به یکی از سرگرمیهای ایشان تبدیل شد. داستان ایده نگارش کتاب آشپزی نیز به سالها پیش برمی گردد؛ به شبی که زهرایی در غیاب فهیمه راستکار مهمان دریابندری بود و در هنگام صرف شام که خوراکی مکزیکی و دستپخت دریابندری بود، ایده اولیه نگارش کتاب شکل میگیرد. فهیمه راستکار در آغاز با این کار مخالفت میکند اما در نهایت به مدت هشت سال در کنار دریابندری به نگارش کتاب مشغول میشود.
درباره کتاب:
به نظر میرسد که تنبلی یکی از واقعیات بیچون و چرای زندگی است. انسانهای موفق کسانی هستند که تنبلی را بخشی از طبیعت انسان قلمداد کرده و در پی راههای رویارویی با آن هستند. این کتاب به شکل سؤال و جواب تهیه شده است و نویسنده به اتکای تجربیاتی که در جریان سمینارها و مشاوره به دست آورده سعی کرده سؤالاتی را مطرح کند که برای همگان مفید باشد. در این کتاب شما با ابزاری آشنا میشوید تا به کمک آن بر تنبلی و بیحالی غلبه نمایید
به کسایی که مثل خودم کارهای عقب مانده زیادی دارند شدیداً توصیه می کنم
اما باید بدونید این کتاب به صورت سوال و جواب هست که کمی خواننده را آزار می دهد.، ولی نثر خوب و روانی دارد.
متن خوب و کاملی دارد ، اما به صورت سوال و جواب است این کمی خواننده را آزار می دهد.
خرید این کتاب را به والدینی که دوست دارند بچههای عزیزشان بهتر و بیشتر دین و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را بشناسند توصیه می کنم .
آلمانی ها هم مانند ایرانیان از نژاد آریایی هستند. پس بهتر است با خواندن این کتاب با این کشور که یکی از کشورهای قدرتمند دنیا است را بشناسیم.
کشور ما با کشور ترکیه سالهای سال است که ارتباط نزدیکی دارند این کتاب می تواند برای کسانی که می خواهند آداب و رسوم و فرهنگ این کشور را بشناسند توصیه می کنم.
ژول ورن نزدیک به هفتاد اثر دارد که تعداد زیادی از آنها نایاب هستند. امیدوارم که به زودی همه آثار این نویسنده بزرگ تجدید چاپ شود.
هر کس قسمتی از نهج البلاغه را بیشتر دوست دارد من هم این جمله را بیشتر دوست دارم :
سه چیز زیبنده یک زن است ،که برای یک مرد نکبت است ،بخل ،ترس و تکبر.
این حدیث از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است :
من و علی پدران امت خویش هستیم .
همه می دانند که پدر و مادر بیشترین خیر خواهی را نشبت به فرزندانشان دارند
پس خواندن این کتاب را به تمام مسلمانان توصیه می کنم مخصوصا شیعیان
رمان سوشیانس نوشته شروین وکیلی
بر اساس اعتقادات زرتشتیان نوشته شده است
ماجرای مردی به نام سوشیانس را روایت می کند که هفت روز قبل از نوروز به دلیل قتل مادر و همسر باردارش شروع به تلاش برای کشتن حکمران دنیا می کند . او پس از هفت روز تلاش و روبه رو شدن با خطرات زیاد رو در روی اهریمنی می ایستد که قاتل خانواده اش است.
میشل استروگف نام مأمور در کشور شوروی سابق بود که برای رساندن نامه ای از طرف تزار به برادرش انتخاب شد .
او در این مسیر با مشکلات زیادی روبرو شد اما با کمک دختری که در راه با او آشنا و به او علاقه مند شده بود خود را به سیبری رساند و به دستور تزار به او نشان صلیب سنت جورج اهدا شد.