کتاب یاداشتهای شیطان درباره موجودی غیر زمینی بود که خود را به هئیت انسان درآورده است .
در اینجا میبینیم که چطور یک موجود غیرزمینی با عادت های انسان روبه رو میشود.
چیزهایی که خود انسان از آن ترسی ندارد .
ما در کتاب میبینیم که شیطان چگونه از این بدن زمینی که خیلی راحت آسیب میبیند میترسد اما همچنان این موضوع که انسان انقدر فانی و همچنان انقدر عمل های عجیب میکند برایش قابل اجماع نیستند .
در رویکرد نخست شیطان احساس میکند که انسان به علت فانی بودن خود را از مسیر های بزرگ عقب میکشاند و بازیگر خوبی نیست و هر لحظه واکنش های انسانی اورا به شگفت در میآورد و آنان را آنچنان بازیگران خوبی میابد که حتی خود اورا نیز به بازی گرفتند.
همچنان به نظر بنده استفاده از این جمله که کلمات انسانی توان بازگو کردن احساسات انسانی را ندارند بسیار جالب بود زیرا با استفاده از این جمله میخواست دروغگویی ذاتی انسان را به روی او بیاورد و بگویید انسان ها کمتر از آن چیزی که حس میکنند به دیگران بیان می کنند.
این کتاب داستان دو شخصیت را بازگو میکند که میان روزگاری زندگی می کننده که همه ای انسان ها عشق را به فراموشی سپردند و غرق در دنیای خارج از وجود خود شدند .
آنها سایرین را افرادی میبینند که همانند نابینا ها هستند و این مشغولیت های امروز که بی ثمر هستند و فقط آنهارا از عشق دور می سازد عامل این نابینایی میدانند .
در آخر هم میبینیم این عشق و امید زیر یک ستون انسانی که ساخته ذهن بشر خالی از عشق است دفن میشود.
کتاب 1984 نوشته جورج اورول در دو بخش نخستین بیشتر رویکرد نویسنده متوجه بیان فضای حاکم بر جامعه است که در خلال آن ما با شخصیت اصلی کتاب همراه میکند.
شخصیت اصلی فردی است که متوجه همه ای اعمالی که دولت به کار میبرد میشود اما علت این کار هارا متوجه نمی شود .
اما زیبایی و جالب بودن کتاب از بخش آخر آن شروع میشود و به اوج میرسد.
نویسنده خواننده را به سمت چیزی که در فصل یک و دو برای آن پایه ریزی کرده نمی برد بلکه آن را با فضای جدیدی روبه رو میکند .
برای مثال در لحظه آخر کتاب خواننده تازه متوجه خواب وینستون که در آن لفظ جایی که تاریکی در آن راه ندارد میشود، و همین موضوع دیدگاه خواننده را نسبت به کل کتاب تغییر میدهد.
این کتاب مجموعه ای از مطالب علمی به قلم حسین یعقوبی است.
در این کتاب توجه به اشتباهات بشری است که در ابعاد کوچک و بزرگ منجر به پدید آمدن فاجعه های عظیمی شده اند .
کتاب دارای نثر روان است و خواننده را مشتاق به خواندن می کند .
همچنین به خواننده نگاه جدیدی در مورد بشریت ارائه می دهد.
کتاب پدر سرگی از لیوتالستوی سرگذشت راهبی را بیان کرده بود .
نکته جالب درباره این کتاب لحظاتی بود که خواننده حس میکرد که پدر سرگی به راز زندگی اش دست یافته چه زمانی که به تازگی راهب شده بود چه زمانی که به شهرت رسیده بود .
اما ناگهان نویسنده با پیش آوردن مشکلی سر راه پدر سرگی ضعف او را به نمایش می گذاشت همین امر موجب جذابیت کتاب شده و باعث میشد که خواننده به دنبال علت ضعف او برود .