
امروز قراره کتاب دوم رو شروع کنم. ختم بخیر باشد ان شاء الله.
تو صبح چهارم دی یک هزار و سیصد و شصت و هفت سامون نازنینم رو مریض احوال گذاشتم تو لحاف تشکش و سفر کردم به کتاب دوم. خدا مراقبش باشه ، از عبدوس وعذرا و اسد و رضی و نبی دیگه گذشته.در اواسط جلد اول هستم و کتاب برام به شدت جذابه چون قلم این هنرمند بزرگوار و سبکی که مینویسند و نوع ادبیاتشون دلخواه و مورد علاقه بنده است. پرش هایی که بین کاراکترها اتفاق میافته باعث انسگیری هر چه تمامتر خواننده با داستان میشه و این نقطه قوت آثار جناب دولت آبادی میباشد.