مفهوم فضای مجازی نخستین مرتبه در سال 1980 میلادی شکل گرفت و استفاده از آن، در سال 1990، رایج شد. در این دوره، استفاده از اینترنت، شبکه و مخابرات دیجیتال سریعاً در حال رشد بود و لفظ «فضایمجازی» میتوانست بسیاری از ایدهها و پدیدههای نوظهور را مستقیم و غیر مستقیم، نمایندگی کند.
تکنولوژی با سرعت چشمگیری در حال توسعه و پیشرفت است اما در سوی مقابل، سرعت همگامسازی صنایع با آن، بخصوص در کشورهای در حال توسعه، بسیار پایینتر بوده و معمولاً در اثر بحران، حادثه یا اتفاقی خاص، صنایع یا کسب و کارهای ایرانی، تصمیم به همگامسازی میگیرند اما کمافیالسابق، به شیوه سعی و خطا، مبتنی بر تصمیمات آنی و برنامهریزی نشده!
در این جلد از مجموعه دستیار مدیرعامل، تلاش دارم تا با معرفی برخی بسترهای موجود در اینترنت، قابلیتها، الگوریتمها، نقاط قوت و ضعف، به مدیران ارشد کمک کنم تا در زمان تصمیمگیری، اطلاعات حداقلی را در اختیار داشته باشند و با نگاهی باز، تصمیم به فعالیت در حوزه فضای مجازی بگیرند.
این حوزه، همانطور که میتواند پولساز باشد، یکی از مراکز هدر رفت سرمایه و انرژی نیز خواهد بود.
Management Information Systems
مدیریت سیستم های اطلاعاتی، درواقع کاربرد تکنولوژی اطلاعات در پشتیبانی از کسب و کار است، چرا که کسب و کار، روز به روز متحول میگردد و در این میان همواره افرادی با قدرت تحلیل بالا، زاویهی دید و پیشینهی موفق مورد نیاز هستند تا فرآیندهای کسب و کار را بارورتر کنند. به منظور برنامهریزی و توسعه یک سیستم اطلاعاتی که پاسخگوی نیازمندی های کاربران باشد، یک متخصص سیستمهای اطلاعاتی، بایستی با ساختار سازمانی، اهداف تجاری، عملیات بازرگانی (شامل پروسههای کاری و چرخش اطلاعات میان فرآیندها) و با چگونگی برقراری ارتباط مؤثر با کاربران آشنا بوده و بداند چگونه سیستمی طراحی کند که فعالیتهای کاربر را تحت پوشش قرار دهد. همچنین متخصصین این حوزه، بایستی همواره در زمینه تکنولوژیهای اطلاعاتی بهروز بوده و صاحب توانمندیهای پایهای تکنیکی باشد تا بتوانند در انتخاب تکنولوژی مناسب در جهت پیادهسازی سیستم کامپیوتری مورد نیاز تصمیم بگیرند.
در این کتاب، تلاش شده تا با زبان ساده، از اهمیت، کاربرد و جایگاه سیستمهای اطلاعاتی مدیریت در سازمان، برای مدیران ارشد و سایر علاقمندان، صحبت کنم.
وارن بافت، از بزرگترین سرمایهداران آمریکا، در یکی از سخنرانیهایش به جملهای طلایی اشاره میکند و میگوید:
"هیچ گاه فکر نکنید که کار کردن میتواند شما را سرمایهدار کند؛ این مدیریت مالی است که شما را به ثروت میرساند."
همهی ما انسانها با توجه به تواناییهای مختلفی که داریم، در برهههای مختلف زندگی خودمان، به کسب درآمد به شیوههای گوناگون میپردازیم، اما مشکلی که تقریباً تمام آدمیان حداقل یکبار در زندگیشان با آن مواجه می شوند، بحث مدیریت مالی است. در این کتاب ضمن پرداختن به مفاهیم نظام مالی، کاربرد آن در سازمان و زندگی شخصی را مورد بررسی قرار خواهیم داد تا مدیران عامل، بتوانند در گزارشنویسیهای سازمان خود، اعمال نفوذ، بازبینی و کنترل بیشتر داشته باشند.
مدیریت مالی نیز مانند سایر مفاهیم مدیریت، تغییر و تحولی از سبک سنتی به مدرن داشته که نیازمند آموزش و تخصص خاص خود میباشد. امید است این مجموعه، بتواند در آشنایی با مفاهیم نظام مالی، گام مؤثری برداشته باشد.
از قدیمالایام و با شکلگیری جوامع (فارغ از سنتی یا مدرن بودن آن)، حتّی آن هنگام که انسانهای نخستین، قرار بود برای شکار تشکیل تیم بدهند، چالش و معضلی به نام منابع انسانی وجود داشت. غالب انسانهای نخستین، شجاع، قوی و با شهامت بودند اما در این میان، افرادی حضور داشتند که با ضعف یا ترس خود، مانع حرکت تیم شده و به ناچار حذف میشدند.
پس از انقلاب صنعتی نیز، این مشکل بصورت سیستماتیک پدید آمد و از همان ابتداییترین روزهای تغییرات و شکلگیری صنعت، معضلی به نام «چالش منابع انسانی و کارفرما»، پدید آمد که به سرعت، مانند یک بیماری مسری، دنیا را فراگرفت.
در این کتاب، ضمن پرداختن به مفاهیم بنیادین، درخصوص تیپشناسی شخصیت، جذب، نگهداشت، اخراج و تواناییهای مورد انتظار مدیران برای کاهش چالشهای منابع انسانی در کسب و کار ایرانی، صحبت خواهد شد که بخشی از آن، تجارب شخصی من در محیط کار به عنوان "مدیرکارخانه" یا "مشاور مدیریت" بوده است و قیاس این تجربیات با اصول مدیریت، خالی از لطف نیست؛ بخصوص برای مدیرانی که عقیده دارند مفاهیم مدیریت، کاربردی در ایران ندارد.
سازمان، موجودی زنده است. همانند سایر موجودات زنده، سازمان نیز دارای زیرسیستمهای فعال، راههای مراودات داخلی (رگ و پی)، سیستم اعصاب مرکزی (سیستمهای اطلاعاتی)، قلب تپنده و مغز متفکر است. هر اندازه سازمان بزرگتر میشود، اجزا و زیرسیستمهای آن پیچیدهتر و گستردهتر خواهند شد.
بسیاری از افراد طراحی سازمان را با ساختار سازمان برابر میدانند؛ واژههایی مانند «سلسله مراتب عمودی» و «مسطح یا افقی» هم برای توصیف طراحی سازمان به کار میروند و هم برای ساختار سازمان. در واقع طراحی سازمان چیزی بیش از احاطه کردن ساختار است.
طراحی سازمان، فرآیند همتراز کردن ساختار سازمان، با مأموریت آن است. به این معنا که به رابطهی پیچیدهی بین مأموریتها، گردش کار، مسئولیت و اختیار نگاه میکند و مطمئن میشود که همهی اینها از اهداف کسب و کار حمایت میکنند.
در جلد قبلی، نحوه تعیین هدف و برنامه را آموزش داده و این قسمت از «پکیج دستیار مدیرعامل»، به طراحی ساختار مطابق با مأموریت سازمان، اختصاص یافته است.
از روزگاران قدیم که پادشاهان و حُکام، برای توسعهی سرزمین تحت حکومت خویش، یا به هر بهانهی دیگری، دست به لشکرکشی و تدارک جنگ میزدند، پیش از هرگونه اقدام یا حمله، فرماندهان و مغزان متفکر حاکمیت، دور هم نشسته، فکر میکردند و طرحی مناسب برای حمله تدوین و در خصوص اثرات، تبعات و واکنشهای احتمالی دشمن به آن، همفکری و هماندیشی میکردند.
این طرح و برنامه، شامل آرایش نظامی، تعداد لشکریان مورد نیاز، گروهبندی، ادوات و نحوه فرماندهی میدان بود که بدیهی است، هرچقدر طرحی جامعتر، حرفهای و تخصصیتر شکل میگرفت، تبدیل به مزیت رقابتی شده و احتمال پیروزی را افزایش میداد.
پس از مدتی که مفهوم "مدیریت" پدید آمد، صاحبان اندیشه از همین متد قدیمی بهره گرفته و برای پیشرفت و کسب مزیت رقابتی در صنعت/خدمات، همین اتاق فکر را تشکیل داده و نتیجهی خروجی را تحت عنوان برنامهریزی استراتژیک، منتشر و در آن تاکتیکهای لازم را نیز، پیشبینی و میگنجاندند. در این کتاب، شیوهای آسان، شفاف و علمی برای تدوین برنامهریزی استراتژیک آموزش داده شده است.
در کسب و کارهای ایرانی (بخش خصوصی)، سرمایهداران معمولاً ترجیح میدهند تا خودشان مدیر باشند و همه چیز را تحت کنترل خود بگیرند. این شیوه، در آغاز انقلاب صنعتی مرسوم بود که نتیجهی آن، انقلاب کارگری ناشی از نارضایتی و حاکمیت قوانین ضد نظام بردهداری بود.
یکی از ویژگیهای مشترک در میان "نسل ایرانی"، این است که تقریباً تمام مردم، عقیده دارند میتوانند مدیری لایق، کاربلد و موفق باشند، فقط زمینهاش مهیا نشده!
همین ویژگی، در میان مدیران نیز به چشم خورده و تقریباً با هر مدیرارشدی که صحبت میکنم، این احساس را دارد که یک "پیتر دراکر" و "ادواردز دمینگ" نهفته در وجود خویش دارد و تمام تلاشش بر این است تا بقیه بفهماند، از دل کتاب و مقاله مدیریتی، چیزی بیرون نمیآید، بلکه این تجارب ارزنده هست که نجات بخش سازمان خواهد بود. این تجارب ارزنده از کجا حاصل میشود؟ سعی و خطا! به چه بهایی حاصل میشود؟ از دست دادن زمان و هدر رفت منابع. آخر سر نیز، میبینیم که آنچه حاصل شده، سالها قبل در کتابی نوشته شده بود!
لطفاً مدیرعامل باشید، روی همین نکات تمرکز دارد.
ترمینولوژی، واژه یا اصطلاح شناسی در یک حوزه تخصصی است که به عنوان یک مرجع در آن حوزه، استفاده میشود تا از پراکندگی نظرات، برداشتهای شخصی از مفاهیم مشترک و سوء تفاهمات حاصل، تا حد امکان، جلوگیری نماید. از آنجایی که در کشور عزیزمان ایران، یک باور عمومی و حاکم به نام "من ذاتاً مدیر هستم" وجود دارد که ترکیب قدرتمند آن با اعتقاد راسخ به "همه چیز دانی"، سبب ایجاد آشوب و عقب افتادگی در کسب و کارها شده، تلاش نمودم با تهیه یک مرجع جیبی واژه شناسی، به عنوان بخشی از یک پروژه بزرگتر به نام "دستیار مدیرعامل"، از طریق گسترش آگاهی، مانع برداشتهای شخصی و بعضاً عامدانه از واژهها، اصطلاحات و مفاهیم مدیریت در محیط کار یا حتی زندگی شخصی افراد شوم. از آنجایی که تا کنون، مشابه این کتاب با این محتوا را در بازار ایران نیافته و به نوعی، بنیانگذار آن هستم، از مخاطبین عزیز خواهشمندم، نظرات، انتقادات و پیشنهادات خویش را، به صندوق الکترونیک بنده، ارسال فرمایند تا در ویرایش های بعدی، به نام این عزیزان، ثبت و نشر گردد.