اگه از طرفداران ادبیات روس و به ویژه داستایفسکی باشید قطعا به "سیاهی خاص" فضای آثارش که درعین تاریک و سنگین بودن، لطیف و قابل هضم هست، آشنا هستید به طور کلی پیشنهاد من درباره این اثر اینه برای تموم کردنش عجله ای نداشته باشید و به آهستگی پیش برید..مدتی رو باهاش زندگی کنید، به این علت که شیرینی قلم این بزرگوار اینطوری بیشتر قابل احساسه.
قلب سگ در زمان حیات نویسنده اجازه انتشار پیدا نکرد و بعد از مرگ بولگاکوف بالاخره منتشر شد. این اثر خاصیتی چند وجهی داره و بسته به زاویه دید خواننده، میتونه مفاهیم مختلف سیاسی، روانشناسی یا اجتماعی رو در بر بگیره . مطمئنا ارزش خوندن رو داره.
من قبلا با خوندن غرور و تعصب به ادبیات کلاسیک علاقه مند شده بودم . وقتی این کتاب رو شروع کردم انتظار بیشتری داشتم . شخصیت پردازی کتاب ضعیف بود ، حتی تا آخر کتاب من متوجه نشدم اسم شخصیت اصلی چی بود . روند داستان سردرگم کننده بود ، نویسنده از یه جای داستان به سرعت رد میشه و یه جا رو چند فصل ادامه میده .
اگه قصد مطالعه ی ادبیات کلاسیک دارید پیشنهاد میکنم به جای این کتاب ، غرور و تعصب، گتسبی بزرگ، زنان کوچک و.. رو بخونید.
اولین چیزی که درمورد این کتاب توجه رو جلب میکنه؛ ترجمه ست که با نثری پرمغز ارائه شده.
خط داستان کاملا ساده و بدون پیچ و تاب، مستقیما به زندگی سینوهه از کودکی تا کهن سالی میپردازه. اما سادگی مسیر داستان، از جذابیت داستان و همچنین غافلگیری خواننده، کم نمیکنه.
پیشنهاد می کنم در زمان خوندن این کتاب درمورد تمدن هایی که نام برده هم مطالعه کنید.
تصویر سازی قشنگی داره . گفتگو کاراکتر ها چیزی بیشتر از سرگرمی ارزش دارند و کل کتاب هدفمنده ، نتیجه گیری میکنه که حرف زدن درمورد غصه و دلسردی ها با یه آدم مناسب چقدر میتونه موثر باشه.

آثار این نویسنده هر کدوم حال و هوای خاص خودش رو داره . این کتاب که از نظر من هم برای بزرگسال و هم نوجوان مناسبه، به مقوله ی کنار آمدن با از دست دادن ها و پذیرش متفاوت بودن ها می پردازه. چیزی که برام جالب بود شخصیت «مادربزرگ» بود که با اکثر کارکتر های بکمن مثل اوه ، بریت ماری و.. متفاوت و پرجنب و جوش تر بود.
در آخر، اگه دوست دارید آثار بکمن رو به ترتیب بخونید بنظرم بهتره (مادربزرگ سلام رساند) رو قبل از (بریت ماری اینجا بود) بخونید
کتاب رو زمانی که نوجوان بودم هدیه گرفتم و از زاویه ی یک نوجوان برام جذابیت نداشت . الان که سالها گذشته متن کتاب برای من تداعی کننده ی حال و هوای نوستالژیک و بی ریای گذشته است .
یالوم نویسنده و روانشناس قابلیه که به واسطه آثارش دچار غرور کاذب نمیشه، از نقد ها به خوبی استقبال میکنه و در طول نوشتن هر اثرش ،قبل از انتشار از اطرافیانش میخواد که مطالبش رو بخونن و همین باعث میشه که مطالب کتاب هاش رو با دقت و به زیبایی انتخاب و چیدمان کنه؛ زیبایی ای که در "مسئله ی اسپینوزا" کاملا شاهدش هستیم . توی این کتاب یالوم از اضافه گویی پرهیز کرده و مستقیما به روند رمان می پردازد و بعد به تدریج شخصیت ها به خواننده شناسانده میشوند . نویسنده از قدرت تحلیل چشم گیرش و تخیلش در این اثر هم به جا استفاده کرده طوری که همه ی شخصیت ها واقعی به نظر میان و در فصل آخر کتاب خودش برای ما مرز میان بخش تاریخی و بخش داستانی کتاب رو مشخص میکنه .
اگه از ترکیب رقیقِ روانشناسی و تاریخ و کمی سیاست لذت می برید، این کتاب برای شماست.

فکر میکنم شاخصه ی این کتاب و در مجموع آثار بوکوفسکی کاراکتر هایی هست که برتری ذهنی و جسمی ندارند، به موفقیت های سورئال نمیرسند و شعار های انگیزشی نمیدهند.
بوکوفسکی رو قبلا می شناختم و با خوندن این کتاب به آثارش علاقه مند شدم . روند داستان با جنسی متفاوت از خواننده احساس میشه، اما در همین حین قابل درک و ملموس هم هست .
با دقت بسیاری جمع آوری شده، به خصوص دسته بندی ها. اگه دنبال کتابی هستید که فیلم های متنوعی رو بهتون معرفی میکنه، این کتاب در نوع خودش عالیه
این سومین کتابی بود که از کوئیلو خوندم . هرچند که با آثارش ارتباطی که باید رو برقرار نمی کنم اما فلسفه ی این نویسنده ستودنیست
نویسنده سعی کرده فلسفه ی وجودی رو از طریق داستان و از زبان یک نوجوان 15 ساله مطرح کنه. ممکنه اول کتاب ساده به نظر برسه اما کم کم جالب میشه . و کلا از این کتاب نمیشه انتظار سورپرایز و هیجان داشت.
نسبت به سایر آثار چخوف کمتر شناخته شده . بنظر من این میتونه یکی از نقاط مثبت کتاب باشه به این دلیل که محتوای اون کپی برداری یا تکراری نشده و میتونه کمی متفاوت باشه برای خواننده . اما کتاب بیشتر از اینکه به کتاب بودن خودش پایبند باشه، به سبک مجله ای و پاورقی گونه ش گرایش پیدا کرده.
اثری کوتاه هست اما تا مدتی طولانی ذهنتون رو درگیر میکنه . این که برگرفته از یک ماجرای واقعیه باعث نشده که تخیل و قدرت بیان نویسنده کم بشه . کاپوتی به طرز هوشمندی حوادث رو در قالب جذابی چیده.
این کتاب رو دوبار خوندم. بار اول زیاد به دلم ننشست، علی رغم علاقه ی زیادی که به بکمن دارم. دومین بار که خوندمش بیشتر باهاش ارتباط برقرار کردم. فکر میکنم اگه اهل خوندن کتاب های روانشناسی و انگیزشی هستید این کتاب بیشتر به دلتون می شینه.
این رمان سبک طنز متفاوتی داره اما طنز و مسیر رمان جوری کنار هم قرار گرفتن که باهاش احساس نزدیکی میکنید. از خوندنش خسته نمیشین.
این کتاب رو مدتی پیش خوندم. اما برعکس شهرت و محبوبیتش ، جذبش نشدم. احساس میکنم مسیر کتاب نوجوان بود و محتواش بزرگسال، به همین دلیل انسجامی که ازش انتظار میرفت رو نداشت. البته ممکنه ایراد از ترجمه ی غیر اصولی باشه.