







کتاب حاضر به سال 1990 میلادی انتشار یافته و در نتیجه از تحولات مهمی که در دهه اخیر رخ داده اثری در آن نیست. برای نمونه وقایعی همچون فروپاشی اردوگاه شرق، تحولات افغانستان، نیکاراگوئه، آفریقای جنوبی... و بالاخره واقعه دوم خرداد سال 1376 در ایران بارتابی در این کتاب ندارند. از این روست که آنچه درباره ایران (و البته دیگر نقاط جهان) بیان می کند متعلق به پیش ار این تحولات است. به همین سبب برخی عبارات که ممکن بود حساسیت برانگیز باشند و در عین حال نقشی هم در خط و ربط اصلی کتاب نداشتند، از متن ترجمه حذف شدند. دیدگاه نویسنده نیز البته دیدگاه خاصی است و نباید ترجمه کتاب او را به منزله توافق کامل مترجم با او دانست. جدا از مسائلی که درباره ایران مطرح میکند، کل بینش او درباره رابطه انقلاب و ضد انقلاب و انقلابی محسوب نمودن جنبش نازیسم، نیز شدیدا جای بحث دارد. اما از آنجایی که نظریه انقلاب را به صورتی روشن و دقیق مطرح می کند و خصوصا مباحث عمیق و جدید فلسفه علم و روش شناسی را به تفصیل توضیح می دهد و در آن بکار می بندد، و همچنین شرایط به روز انقلاب (یا ضد انقلاب) را از دید متفکران صاحب نام جامعه شناسی، که درباره این پدیده مهم کتاب نوشته اند، شرح و نقد می کند، کتاب بسیار مفیدی است...

در دورهای که اثباتگرایی و تخصص برخاسته از علوم دقیقه، سایر معارف را به عنوان »غیرعلم« طرد و نفی میکرد، آرای جان رالز نه تنها نقطه عطفی در مباحث فلسفی، بلکه نیز تحولی در تفکر لیبرالیسم به حساب آمد. رالز در کتاب لیبرالیسم سیاسی، ضمن پایبندی به اصول کلی لیبرالیسم در تاکید و تمرکز بر آزادی فردی، آن را به حوزه سیاسی و ساختار بنیادین جامعه محدود کرد و در کتاب قانون ملل، همان نظریه را در سطح بینالمللی تعمیم دا
اصل متن با یک پیشگفتار شروع میشود که طی آن نویسنده انگیزه خود از تالیف کتاب را بیان می دارد. در همین جا نویسنده به اجمال اشاره می کند که او از آغاز، عنوان مللpeoples ( را به جای ملت ها یا دولت ها nations or statesبرگزیده است، چرا که با این کار می خواسته ملل را در معنایی مراد کرده باشد که دارای ویژگی های متفاوتی نسبت به دولت است. در مبحث بعد، مقدمه، چهار موضوع مقدماتی را به بحث می گذارد: .1مفهوم قانون ملل، .2تحقق یک اتوپیای واقعگرایانه، .3پیامدهای قول به قانون ملل و اتوپیای واقعگرایان، و .4مبانی نظری بحث. در همین جا، مولف ضمن اشاره به ایده مرکزی کتاب یک نظریه عدالت، هدف خود را بررسی پنج گونه از اجتماعات دموکراتیک می دند. نخست، ملل لیبرال معقول؛ دوم، ملل نجیب؛ که ساختار اساسی یکی از انواع ملل نجیب، دارای چیزی است که او آن را یک سلسله مراتب مشورتی نجیب decent consultation hierarchyمی نامد؛ او ملل لیبرال و نجیب را توامان، ملل بسامان well ordered peoplesمی نامد. سوم، دول بی قانون Law out of و چهارم، اجتماعات تحت شرایط نامطلوب burdened societies؛ و در نهایت اجتماعات اقتدارگرای خیرخواه benevolent absolutismهستند: این اجتماعات حقوق بشر را رعایت می کنند اما بدان دلیل که اعضای این اجتماعات از ایفای یک نقش فعال مشارکت معناداردر اتخاذ تصمیم های سیاسی منع شده اند، بسامان نیستند.







