داستان مار و ساربان

کتاب حاضر دربردارنده داستانی آموزنده است و برای گروه سنّی (ب) و (ج) تدوین شده است. در خلاصه داستان آمده: ساربانی خوش‌قلب به‌نام «عباس‌قلی» با شتر خود ساربانی می‌کرد و بار مردم را از روستایی به روستای دیگر می‌برد. روزی با بار گندم راهی روستایی شد. در مسیر راه جنگلی را دید که آتش‌گرفته و ماری با التماس تقاضای کمک می‌کند. ساربان مار را نجات داد، اما مار با این اندیشه که سزای نیکی بدی است، خواست که ساربان را نیش بزند. در همین حال روباهی زیرک به یاری ساربان آمد و با حیله‌ای باعث نجات ساربان و شتر شد. کتاب باهدف آموزش قدردانی از خوبی‌های دیگران و جبران آن برای کودک و نوجوان تدوین شده است.