زبان: فارسی
ردهبندی دیویی: 955.0745
سال چاپ: 1388
نوبت چاپ: 1
تیراژ: 3000 نسخه
تعداد صفحات: 12
قطع و نوع جلد: خشتی (شومیز)
شابک: 9789643586829
کد کتاب در گیسوم: 1601927
توضیح کتاب:در دوران «قاجار» فقط کودکان ثروتمند اجازة تحصیل داشتند. «ابوالقاسم قائممقام فراهانی» که سیاستمداری دلسوز بود برای فرزندانش معلمی گرفته بود که هر روز به آنها درس میداد. در این میان نوجوانی که فرزند سرآشپز قائممقام بود و به او «ابوالقاسم» میگفتند وظیفه داشت هر ظهر ناهار فرزندان قائممقام و معلمشان را ببرد. او در بسیاری از روزها پشت در اتاق درس میماند و درسهای معلم را به ذهن میسپرد و هر روز به درس و دانش علاقمندتر میشد. روزی قائممقام برای اطلاع از وضع درسی فرزندانش از آنها سوالاتی پرسید و آنها نتوانستند جوابی بدهند، اما ابوالقاسم به سوالات پاسخ داد. قائممقام چند سکه به عنوان جایزه به او پرداخت، اما او با تضرع از قائممقام درخواست کرد که در کلاس درس بنشیند. داستان مذکور در دورة کودکی امیرکبیر صدراعظم باکفایت ایران در عصر ناصرالدین شاه اتفاق افتاده و نشانگر نبوغ و شایستگی و درک بالا و روح بلند این انسان بزرگ است. این داستان به همراه شرح اجمالی زندگانی امیرکبیر در کتاب حاضر به چاپ رسیده است.