زهرایی که من می‌شناسم
ناشر: نشر شاهد
زبان: فارسی
رده‌بندی دیویی: 8fa3.62
سال چاپ: 1387
نوبت چاپ: 1
تیراژ: 3000 نسخه
تعداد صفحات: 178
قطع و نوع جلد: رقعی (شومیز)
شابک 10 رقمی: 9643942708
شابک 13 رقمی: 9789643942700
کد کتاب در گیسوم: 1492496
توضیح کتاب:
"زهرا" گم شده است؛ یعنی سه روز و سه شب است که به خانه نیامده است. مادر دیگ آتش است و تقی، برج زهرمار؛ اگر پدر عمرش به دنیا بود و این روزها را می‌دید، حتما از این رسوایی دق می‌کرد. مادر دور از چشم تقی اشک می‌ریزد. سه روز است که تقی در خانه حکومت نظامی اعلام کرده است. نمی‌توانیم دست از پا خطا کنیم. نمی‌توانیم بی‌اجازۀ او به مدرسه یا دانشگاه برویم. اما من باید بروم. باید بروم "بهمن" را ببینم؛ پسر همسایه‌مان است. تازه از سربازی آمده است. می‌دانم از خیلی وقت‌ها قبل، با زهرا سلام و علیک داشت. هرجور هست باید ببینمش، دور از چشم تقی. اما به چه بهانه‌ای به در خانه‌شان بروم؟ اگر مردم مرا با پسر غریبه در کوچه ببیند چه می‌گویند؟ ولی باید بروم. یک نفس تا خانۀ آن‌ها می‌روم. خودش در را باز می‌کند، ولی حرف‌هایی که می‌زند چه معنی‌ای دارد؟ چرا از من می‌خواهد که کتاب‌های زهرا را بگردم و نوشته‌هایش را پنهان کنم؟ چرا تا حالا متوجه نشده بودم؟ زهرا به گروه یا گروهک‌های سیاسی پیوسته بود. و از امروز تمام مشکلات من در نبود زهرا در خانه، دانشگاه و محل کار شروع می‌شود. می‌دانیم که دیر یا زود به سراغ ما می‌آیند. باید خود و خانواده‌ام را آمادۀ هر حرکت و خبری کنم.
کتاب‌رومی‌خوامموجود شد خبرم کنافزودن تـصویرافزودن محـتواکــتاب رو دارمثبت برای فروشافزودن به کتابخانهاصلاح مشخصات
برچسب‌های کتاب زهرایی که من می‌شناسم
ادبیات
داستان فارسی
داستان فارسی - 1320
داستان فارسی قرن 14
داستانهای فارسی - قرن 14