اسکندر و پادشاه شهر میلاد

اثر حاضر، بازنویسی داستانی است از شاهنامه، که در آن، "کید" پادشاه شهر میلاد از دیار هند به سبب خواب‌های وحشتناکی که می‌بیند به مردی معبر با نام "مهران" روی می‌آورد. سرانجام نیز "مهران" در تعبیر یکی از خواب‌ها از حمله‌ی اسکندر به هند خبر می‌دهد و از کید می‌خواهد تا چهار تحفه‌ی گران‌بهای خود را به اسکندر بسپارد تا از گزند وی در امان بماند. این تحفه‌ها عبارت‌اند از: دختر به زیبایی آفتاب، جام آبی که هرگز آب آن به پایان نمی‌رسد. پزشکی که از اشک چشم بیمار علت درد را می‌یابد، و فیلسوفی که حوادث آینده را از روی خورشید و ماه پیش‌گویی می‌کند.