توضیح کتاب:کتاب حاضر، خودزندگینامه استاد «عبدالرحمان شرفکندی» است که با زبانی ساده و روان و بیانی داستانی نگاشته شده است. در بخشی از کتاب میخوانیم: «آن روز وقتی از خواب برخاستم، دیدم که استاد بیدار است اما از جایش بلند نشده است، گفتم: بلند نمیشوی؟ گفت: چرا... بدنم کمی سنگین است. بلند شد. آبی به سروصورتش زد و یک فنجان چای خورد. نتوانست چیز دیگری بخورد، گفتم: بگذار دکتر خبر کنم. گفت: لازم نیست خودم میروم پیش دکتر. آژانس خبر کردیم و از کرج به سمت تهران راه افتادیم. حدود یک ساعت در راه بودیم تا به مطب دکتر «حیدری» رسیدیم».